فصل باران و برگ های رنگ به رنگ


فصل باران و برگ هایِ رنگ به رنگ
فصلِ پچ پچ هایِ زیرِ گوش در یک خیابانِ خیس
فصلِ پالتو هایِ بلند و دست هایِ در هم پیچیده
فصلِ اعتراف هایِ عاشقانه
چای و نگاه از پشتِ بخار
پاییز آمده  می بینی ؟
حالا می توانی تا دلت می خواهد بغض هایت را اشک بریزی و بگویی بارانِ پاییز است
می توانی قدمهایت را تا او بلند و تند برداری
و گوش بسپاری به سمفونیِ برگ ها
حالا می توانی عاشق شوی
عاشق بمانی
و تا زمستان از راه نرسیده
دستکش هایِ بی روح را بسپاری به فراموشی
و دست هایش را محکم بگیری
پاییز آمده
عشق راخبر کنید
و تا می توانید
عاشقی کنید
🍂
دیدگاه ها (۰)

#موقت فکر کنم قذافی و صدام و...هم از این کارها زیاد میکردننس...

در اقدامی عجیب دیوارنگاره میدان ولیعصر جمع‌آوری شد!🔹شعار این...

#موقتیکی از مسائلی که بهش انتقاد واردهمنتشر کردن نمازهای ریی...

#خانومها_بخوانند❇️ زنی که به شوهر خود شک دارد،به خودش هم شک ...

موسیقی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط