چقدر تلخ است

چقدر تلخ است
آنقدر غم داشته باشی
که نتوانی بنویسی ...
قلم روی دستت سنگینی میکند
قلم را کنار میگذاری
خیره میشوی به کنج دنج اتاقت
خیره میشوی
غرق در فکر
از دور خیره میشوی به زندگی خود
تلخ است
حتی نمی توانی گریه کنی !!
ناخودآگاه خشکت میزند
به خودت دست میزنی ..
لمس میکنی ...
و پیش خودت میگویی
مگر ممکن است ؟
من چطور هنوز زنده ام !! ...
دیدگاه ها (۱)

گاهی دلم میگیرد ...از آدمهایی ک در پس نگاه سردشانبا لبخند گر...

حالم خوب است اما...در حالت خنثی ب سر می برم!ن خوشحالم...ن نا...

خیـــلی وقتـــه دیـگـــ بـــه کســـی فــک نمیکنــم☜...دلــم ...

زودتر از من بمیر !تنها کمی زودتر ...تا تو آنی نباشی ک مجبور ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط