مثلا صبح باشد تو باشیو حجم زیاد خواب آلودگیت

مثلا صبح باشد تو باشیو حجمِ زیادِ خواب آلودگیت!
قربانِ چشم های بسته ات بشوم...!
‌آن هنگام که کنارت باشم دستم زیرِ چانه ام باشد و خیره به صورتِ زیبایت باشم...!
آن هنگام که میدانم مالِ خودم هستی...!دستانت،لبهایت و تمامِ وجودت..!‌ناخوداگاه دستانم دورت جمع میشود و فشارت میدهم..!آن لحظه صدایی میدهی و جابه جا میشوی
بـه خودم می آیم وای نتوانستم خودم را در برابر این حجم از خوشی و داشتنت کنترل کنم..!
مگر کم است اینکه دارمت؟مگر کار آسانیست اینکه در کنارت نفس میکشم و حرم نفس هایت صورتم را نوازش میکند..! بـخدا که کارِ آسانی نبود..!انتظار برای این روزهایم که دارمت که میخندی که کنارت هستم اما شیرین بود تمام لحظاتی که با یادت از خواب بلند میشدم و با فکرت سر بر بالین میگذاشتم برای امـروزی که کنارت باشم و بتـوانم چـشمانِ زیبایت را نظاره کنم!کاش خواب نبودی و میتوانستم فریاد بزنم حالِ خوشم را...!
فدای خستگی هایت بشوم!چـشمانت را ببند تا صدایت کنم!‌‌صـدای قر قر چای می آید!‌چایی خانه ی دو نفرمان!
چقدر زود لحظه ها میگذرند...!کی چای دم شد؟
‌‌وقتی به صورتت نگاه میکنم زمان مانند سرعت نور میشود اصلا وقتی خـانه ای باور کن انگار کسی دنبالِ ساعت است...!ولی کافیست نباشی ثانیه بسانِ سال میگذرد!
چایمان را آماده کردم...!☕ ️صبحانه آماده است..!🍞 عزیزم بیدار شـو!چایمان سرد میشـود!

#
دیدگاه ها (۱)

هوسِ تو را دارم که دیوانه ام کنی با خواندنِ یک شعر، که مَستم...

عاشقت شده ام! از جوشیدنِ نامت در دهانم از چند خط شعری‌ که رو...

حتماً که نباید ماشینِ آخرین مدل داشت گاهی یک موتور لازم است....

...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط