به دنیا میآیی طمع احساسات را میچشی عاشق میشوی ناامی

به دنیا می‌آیی، طمع احساسات را می‌چشی؛ عاشق می‌شوی، ناامید می‌شوی و تلاش می‌کنی، اما در آخر این جاده‌ی بلند و پرپیچ‌و‌خم مانند برگ خشکیده‌ی پاییز از شاخه‌ی درخت میفتی و پلک‌روی هم می‌‌‌بندی.
در طول این راه سنگ‌ریزه‌های کوچکی جلوی پایت را می‌گیرند یا حتی سنگ‌های بزرگ‌تری مانع رفتن و پیشرفتت می‌شوند، ولی تو حتی با یک کاغذ و قلم در دستت سرنوشتت را عوض می‌کنی... آن سنگ‌ریزه‌های کوچک و بی‌ارزش را نادیده می‌گیری، از سنگ‌های بزرگ‌تر که سر راهت‌اند عبور می‌کنی؛ آن هم با گفتن یک جمله.
- آرزوی‌هام، رویاهام، همشون باید یه روزی تبدیل به خاطراتم بشن!
هیچوقت نباید ناامید بشی، تو از جنس خاکی... آتش با آب خاکستر می‌شود، آب در زمین فرو می‌رود، باد می‌تواند خاک را جابه‌جا کند، اما هرگز موجب از بین رفتنش نمی‌شود... پس پلک‌هایت را ببند و این را همیشه با خودت تکرار کن.
- من قوی‌تر از اونیم که تسلیم بشم، تسلیم شدن برای آدمای ضعیف و از قشر آتش و آبه!
پای قول‌هایی که به قلبت می‌دهی بمان، نگذار هرکسی قلبت را له کنند... آخرین مرحله‌ی زندگی هممان مرگ است، اما خودمان باید انتخاب کنیم که این مرگ با حسرت باشد یا کلی انرژی مثبت و شادی!
‌‌‌ از کسی توقع شنیدن موفق باشی نداشته باش! این را در ذهنت هک کن که همیشه موفق هستی و پر از حس خوب فقط باید خودت بخواهی، همین!
و در آخر؛ هیچوقت از تنهایی نترس! بهترین دوست هرکس خودش است، پس خودت را دوست داشته باش!


بماند به یادگار: 1401/4/11🌻

{تَولُدَم مُبارَک 🎉💟}
#تولدم_مبارک
#تیر‌ماهی‌که‌یازدهمین‌روزش‌سهم‌من‌است
دیدگاه ها (۲۲)

بچه که بودم  رابطه دوستی باب اسفنجی و پاتریک رو خیلی دوس داش...

من عزیزم،کاری رو بکن که تو رو تا سرحد مرگ خوشحال می‌کنهبا عش...

عزیز دردونه جان، امروز دارم اینو می‌نویسم برای اینکه بهت یاد...

مکاشفه:دیدم مردی با عبا و کلاه کیپا(کلاه یهودیان) مرا ندا دا...

می دونین اگر این مسئله اصل قرار بگیره از فردا دیگه سنگ رو سن...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط