سلام دوستان همینجوری که میدونین صاحب اصلی پروفایل مشرف شد

سلام دوستان همینجوری که میدونین صاحب اصلی پروفایل مشرف شده به کربلا بسلامتی
من یکی از دوستای صمیمشم گفتش که من تا موقعی که بیاد پست بزارم
پس تا موقعی که بیاد من اداره میکنم پیجشو





زندگانی حضرت امام رضا(ع) پر است از لحظاتی نورانی و شگفت انگیز که دل شیفتگان را می‏برد . از کتاب «دیوان خدا» نوشته نعیمه دوستدار ـ که بر اساس منابع موثق تدوین یافته ـ چند داستان برگزیده‏ایم که تقدیم عاشقان اهل بیت می‏کنیم.

نشانه موی پیامبر(ص)

مردی از نوادگان انصار خدمت امام رضا(ع) رسید. جعبه‏ای نقره‏ای رنگ به امام داد و گفت :

«آقا! هدیه‏ای برایتان آورده‏ام که مانند آن را هیچ کس نیاورده است». بعد در جعبه را باز کرد و چند رشته مو از آن بیرون آورد و گفت: «این هفت رشته مو از پیامبر اکرم(ص) است. که از اجدادم به من رسیده است». امام رضا(ع) دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا کردند و فرمود: «فقط این چهار رشته، از موهای پیامبر است».

مرد با تعجب و کمی دلخوری به امام نگاه کرد و چیزی نگفت. امام که فهمید مرد ناراحت شده است، آن سه رشته مو را روی آتش گرفت. هر سه رشته سوخت، اما به محض این که چهار رشته موی پیامبر(ص) روی آتش قرار گرفت شروع به درخشیدن کرد و برقشان چهره مرد عرب را روشن کرد.
دیدگاه ها (۳)

صحبت گنجشک با امام (ع) راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا(...

اَلصَّمتُ بابٌ مِن أبوابِ الحِکمَةِ إنَّ الصَّمتَ یَکسِبُ ال...

سلام دوستان همینجوری که میدونین صاحب اصلی پروفایل مشرف شده ب...

سلام دوستان همینجوری که میدونین صاحب اصلی پروفایل مشرف شده ب...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط