یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر

یا ایـها العــزیـز مسـّنا و اهلـنا الضُّـر
تسکین بده قرار دل بی قرار را 
با ندبه تازه کن غم دوری یار را
اَینَ السَبیل ؟ اَشرِق الیَّ بنورکَ..
تا در میان راه بیابم دیار را
تنها نشسته ، خسته ، پریشان و ناامید ، 
چشمم به راه ، تا که ببینم سوار را

یک عمر خوانده ام "اَرِنِی الطَلعَهَ الرَشید... " 
در خواب لااقل بده این افتخار را
انت الرسول ، اَنتَ اَمیر اِنـَّکَ الغَدیر .. برگرد از حرا و بکش ذوالفقار را
کَم اَستَغیث "اینَ ؟ مَتی ؟ لَیتَ ... " سَیّدی !
پایان بده جدایی چشم انتظار را

آنقدر جمعه های نبود تو بوده است
زیر سوال برده حساب و شمار را **
ای گل بگو که فصل شکوفایی ات کجاست ؟ 
گم کرده ام میان زمستان بهار را
دیدگاه ها (۲)

#امام_زمان ای دریغ از بهار، دور از تووین غم بی شمار، دور از ...

ماه رمضان آمد و دلدار نیامدآن مونس جان محرم اسرار نیامدهر مر...

جلوه ها که سقف سحر را شکسته اندوقت نزول ، کوه و کمر را شکسته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط