《هروز برای یک روز》
《هروز برای یک روز》
پارت (۱)
.
.
سرم درد گرفت. کم کم اشکم در اومد و در آخر زجه میزدم.
من همه ی تلاشمو کردم ولی باز...ولی..ولی بازم؟
زخمای بدم رو با دستمال پاک کردم و به آخرین باری که خندیدم فکر کردم.
+اوههههههه خیلی سال پیش بود که.
شروع کردم به غهقه زدن.
نیلی(مادرش) داد زد: دختره ی هرزه کجایی؟
+چشم الان میام.
از اتاقم بیرون اومدم و به راهپله ها رسیدم خواستم اولین قدم رو بزارم صدای نیلی از پشت سرم اومد که میگفت: حق تو مردنه.
و از پشت منو هل داد پایین.
توی اون لحظه فقط کلمه ی ( چرا )
به ذهنم اومد. و از پله ها پایین اوفتادم.
.
.
.
وقتی چشمام رو باز کردم دیدم روی زمین افتادم. جلوی پله ها روی زمین بودم.
سرم شروع کرد به درد گرفتن. خیلی درد گرفت یک مایع ی قرمز رنگی روی زمین بود.
آره اون خون بود...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب پارت اول چطور بود؟
پارت (۱)
.
.
سرم درد گرفت. کم کم اشکم در اومد و در آخر زجه میزدم.
من همه ی تلاشمو کردم ولی باز...ولی..ولی بازم؟
زخمای بدم رو با دستمال پاک کردم و به آخرین باری که خندیدم فکر کردم.
+اوههههههه خیلی سال پیش بود که.
شروع کردم به غهقه زدن.
نیلی(مادرش) داد زد: دختره ی هرزه کجایی؟
+چشم الان میام.
از اتاقم بیرون اومدم و به راهپله ها رسیدم خواستم اولین قدم رو بزارم صدای نیلی از پشت سرم اومد که میگفت: حق تو مردنه.
و از پشت منو هل داد پایین.
توی اون لحظه فقط کلمه ی ( چرا )
به ذهنم اومد. و از پله ها پایین اوفتادم.
.
.
.
وقتی چشمام رو باز کردم دیدم روی زمین افتادم. جلوی پله ها روی زمین بودم.
سرم شروع کرد به درد گرفتن. خیلی درد گرفت یک مایع ی قرمز رنگی روی زمین بود.
آره اون خون بود...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب پارت اول چطور بود؟
۹.۱k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.