نفست شکفته بادا و

نَفَست شکفته بادا و 
ترانه ات شنیدم 
گلِ آفتابگردان!

نِگَهَت خُجَسته بادا و 
شکفتنِ تو دیدم 
گلِ آفتابگردان!

به سَحَر که خُفته در باغ، صنوبر و ستاره 
تو به آبها سپاری، همه صبر و خواب خود را 
و رَصَد کنی ز هر سو، رهِ آفتاب خود را

نه بنفشه داند این راز، نه بید و رازیانه 
دَمِ هِمّتی شِگِرف است، تو را در این میانه

تو همه در این تکاپو 
که حضورِ زندگی نیست، به غیرِ آرزوها 
و به راهِ آرزوها 
همه عمر ، جست و جوها

چه دعات گویم ای گل!
تویی آن دعای خورشید که مستجاب گشتی 
شده اتحادِ معشوق به عاشق از تو رمزی 
نگهی به خویشتن کن، که خود آفتاب گشتی!


🌹 🌹 🌹 #شفیعی_کدکنی

برچسب ها: #شعر #شعر_کوتاه #شعرعاشقانه #شعر_نو #شعر_فارسی #ادبیات #ادبیات_معاصر #ادبیات_فارسی #هنر #هنر_ایرانی #هنرمندان_ایرانی #شاعر #عکس_نوشته #تصویر #والپیپیر #عاشقانه #عاشقانه_ها #دلنوشته #عشق #آفتاب_گردان #انیمه #والپیپر #فانتزی #شاد
دیدگاه ها (۷)

#شهادت_امام_حسن_مجتبی_تسلیت 🌹

عظیم ترین راهپیمایی تاریخ نزدیک می‌شود #الحسین_یجمعنا #شای...

بعد از قرن ها... #سانیو_نقاش تقدیم میکنم 😀 خب همونطور که قرا...

چند روز پیش صفحه رسمی " #اسرائیل_به_فارسی " در اینستاگرام، م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط