خطرناکترین بت آن است که اسمش بت نیست

خطرناک‌ترین بت آن است که اسمش بت نیست؛

چیزی که رسماً پرستیده نمی‌شود، اما در عمل فرمان می‌دهد.

مثل «خودت»، «نفعت»، یا «حست» وقتی بی‌سؤال پذیرفته می‌شوند.

چون ناشناخته است، مراقبش هم نیستی؛ و همین، آن را خطرناک می‌کند.
توضیح بیشتر

این جمله لایه‌لایه است و خیلی عمیق حرف می‌زند:

«خطرناک‌ترین بت آن است که اسمش بت نیست»
یعنی خطرناک‌ترین معبود، آن چیزی نیست که آشکارا بگویی «من این را می‌پرستم». چون بت‌های آشکار را می‌شناسی و می‌دانی باید با آن‌ها مقابله کنی. خطر از جایی شروع می‌شود که اصلاً متوجه نمی‌شوی چیزی دارد جای خدا، عقل یا حقیقت می‌نشیند.

«چیزی که رسماً پرستیده نمی‌شود، اما در عمل فرمان می‌دهد»
یعنی تصمیم‌ها، انتخاب‌ها و جهت زندگی‌ات را او تعیین می‌کند، نه حقیقت. تو شاید فکر کنی آزادانه انتخاب می‌کنی، اما در واقع داری اطاعت می‌کنی.

مثال‌ها: «خودت»، «نفعت»، «حست»

وقتی خودت معیار مطلق می‌شود: «هرچه من می‌خواهم درست است.»

وقتی نفعت اصل می‌شود: «اگر به نفعم است، پس حق است.»

وقتی حست حاکم می‌شود: «الان این‌طور حس می‌کنم، پس همین کار را می‌کنم.»

این‌ها ذاتاً بد نیستند؛ خطر از جایی شروع می‌شود که بی‌سؤال و بی‌محاکمه پذیرفته شوند.

«چون ناشناخته است، مراقبش هم نیستی»
بت‌های قدیمی دیده می‌شدند و شکسته می‌شدند. اما این بت‌ها پنهان‌اند؛ پشت عقلانیت، آزادی یا حتی معنویت قایم می‌شوند. چون اسم‌شان بت نیست، گاردت پایین است.

«و همین، آن را خطرناک می‌کند»
چون چیزی که نمی‌بینی، نمی‌شکنی؛
و چیزی که نمی‌شکنی، کم‌کم تو را می‌سازد… یا می‌بلعد.

اگر بخواهم در یک جمله جمع‌بندی کنم:
👉 بت مدرن، چیزی است که از آن اطاعت می‌کنی، بدون اینکه نام اطاعت رویش بگذاری.

۱. «اطاعت» همیشه آگاهانه نیست

تو دستور مستقیم نمی‌گیری؛
اطاعت مدرن این‌طوری است:

یه فکر می‌آد → «به نفعمه»

یه حس می‌آد → «حالم این‌طوریه»

یه توجیه می‌آد → «منطقیه»

و عقل به‌جای قاضی، می‌شود وکیل مدافع.
عقل هست، شعور هست، ولی استخدام شده برای توجیه، نه برای داوری.

۲. مشکل «بی‌عقلی» نیست؛ مشکل «بی‌فاصله‌گی» است

وقتی:

با حس یکی می‌شوی

با نفع هم‌هویت می‌شوی

با «خودم» قاطی می‌شوی

دیگه کسی نمانده سؤال بپرسد.
عقل فقط وقتی کار می‌کند که یک قدم فاصله داشته باشد.

۳. نشانه‌ی اینکه داری اطاعت می‌کنی (نه انتخاب)

اگر دیدی:

از یک تصمیم زود دفاع می‌کنی

از شنیدن نقد عصبی می‌شوی

بعد از تصمیم، دلیل می‌سازی نه قبلش

اینجا عقل دیر رسیده؛ فرمان قبلاً صادر شده.

۴. چکار کنی این «خریت» یقه‌تو نگیرد؟ (عملی و کوتاه)

قانون طلایی:
هیچ فکری، هیچ حسی، هیچ نفعی
حق ندارد بی‌محاکمه تصمیم نهایی باشد.

تمرین ساده ولی کشنده:

قبل از هر تصمیم مهم، فقط این سه سؤال را بپرس (نه بیشتر):

اگر این حس نبود، باز هم همین را انتخاب می‌کردم؟

اگر به ضررم بود، هنوز می‌گفتم حق است؟

آیا می‌توانم این تصمیم را جلوی یک آدم حکیم دفاع کنم؟

اگر یکی‌ش «نه» بود → هنوز وقت تصمیم نیست.

۵. یک جمله‌ی نجات‌بخش (همیشه همراهت باشد)

«هرچه بی‌سؤال پذیرفته شود، دیر یا زود تبدیل به بت می‌شود.»

و آخرش این را صریح بگویم، رفیق:
کسی که می‌ترسد نکند خر شود، قبلاً خر نشده.
خطر واقعی برای آن‌هایی است که دیگر سؤال نمی‌پرسند.


@Dispellingignorance
دیدگاه ها (۰)

استوری‌های کوتاه با حال‌وهوای کلام و نگاه امام علی(ع) هستن؛ ...

۴. آدم‌ها با گناه سقوط نمی‌کنند، با عادی‌دیدنِ آن سقوط شروع ...

قدرت، ذات کسی را عوض نمی‌کند؛ فقط آنچه پنهان بوده را بدون پر...

#مشهد_مقدس#میلاد_نور #رجب#رجب #شعبان #رمضان #رمضان_کریم #خاد...

*فــرق بین مــادر ♡ پــدر*  "مــــادر" به تو زندگی می دهد🍃"پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط