اشک از دیدهء خونبار بیفتد سخت است

اشک از دیدهء خونبار بیفتد سخت است

هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است  
به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر
...
کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است  
به زمین خوردن مادر به کناری امّا ...
پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است

سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف

کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است  
صورت حور که از برگ گلی نازک تر

گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است

آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد

بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است  
خواست تا شانه کند موی سر زینب را ...
شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است !
 دیدنِ سوختهء درب کمی سخت! ولی

دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ...
کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست ...
علم از دست علمدار بیفتد سخت است...

#مذهبی
#حضرت_فاطمه_زهرا(س)
دیدگاه ها (۲)

ساعت ده یازده شب با سر و صورت خاکی اومد خونه گفتم : " تا شما...

چادر به جای کت لباس فرم معلم‌ها کت‌های بلند با شلوار بود . ...

معلم وارد کلاس شد وشروع به حضوروغیاب کرد:بزرگراه همت...........

لقبش " خیبر شکن" بود.در کنکور سال ۱۳۵۶ شرکت و ضمن موفقیت توا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط