دفتر شعرم را که میگشایم

دفتـر شعرم را که میگشایم
مُشتی از تـو
بیرون میریزد
هوا به تو آغشته میشود
و میترسم که نکند
یک شهـر عاشقت بشود
آهای دردانـه ی برگ برگِ نوشته هایم
از تـو گفتن
چه عالـمی دارد
دیدگاه ها (۵)

حوالے چشمانت همہ چیز آرام است تو تمام مسکن ها را بہ چالش کشی...

دلم عاشقانه‌ای می‌خواهدبه سبک مادربزرگ پدربزرگ‌هایمانمن آن م...

چطور دلمان نگیرد و نسوزد برای سرداری که پسری در آمریکا ندارد...

هیهات من الذله✌ ✌ #ملت بزرگ ایران زیر بار ظلم و ستم نمیرود✌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط