پر از گلایه و دردم، پر از پریشانی
پر از گلایه و دردم، پر از پریشانی
پر از نوشتن شعری که تو نمیخوانی
دلم گرفته از این غصههای از سر هیچ
دلم گرفته از این بغضهای طوفانی
دلم گرفته از این حرفهای تکراری
از این "به من چه""برو بی خیال"خود دانی
از اینکه میرسی از راه و میروی ناگاه
فقط به نیّت اینکه مرا برنجانی
از اینکه آخر هر بار درد دل کردن
رسیدهام به پریشانی و پشیمانی
دلم گرفته و امشب دوباره تنهایی
و باز شعر جدیدی که تو نمیخوانی...🦋🦋
دارخمادان دلی اولموشام انصافون اولسون نازلی جیرانم🫂
پر از نوشتن شعری که تو نمیخوانی
دلم گرفته از این غصههای از سر هیچ
دلم گرفته از این بغضهای طوفانی
دلم گرفته از این حرفهای تکراری
از این "به من چه""برو بی خیال"خود دانی
از اینکه میرسی از راه و میروی ناگاه
فقط به نیّت اینکه مرا برنجانی
از اینکه آخر هر بار درد دل کردن
رسیدهام به پریشانی و پشیمانی
دلم گرفته و امشب دوباره تنهایی
و باز شعر جدیدی که تو نمیخوانی...🦋🦋
دارخمادان دلی اولموشام انصافون اولسون نازلی جیرانم🫂
۴۱۷
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.