هبوط...
هبوط...
مرا بیاد بیاور
هر بار
برای آنچه که زیستن نامش هست
من بلد نیستم شعر بی واهمه بسرایم
همچون ساری
که گمشده در کوچ
همچون برگ دو رنگ شده درانتهای مهر
زیبا در شاخسار
و خورشید دستی که گرم میداردم
و نسیم ملایمی که آخر کار
مرا
به آغوشش میکشد ،
نا بلدی که
به زمین
پیش کش میکند
زیبا را
....حافظ از باد صبا در چمن دهر مرنج ....
مرا بیاد بیاور
هر بار
برای آنچه که زیستن نامش هست
من بلد نیستم شعر بی واهمه بسرایم
همچون ساری
که گمشده در کوچ
همچون برگ دو رنگ شده درانتهای مهر
زیبا در شاخسار
و خورشید دستی که گرم میداردم
و نسیم ملایمی که آخر کار
مرا
به آغوشش میکشد ،
نا بلدی که
به زمین
پیش کش میکند
زیبا را
....حافظ از باد صبا در چمن دهر مرنج ....
۵.۰k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.