سناریوو بانگو پارت سه

خب بچه هاا اینم پارت سهههه(داشمون ذوق زده شده)
فصل یک پارت 3 فقط بگم یکم این پارت سمی شده و کمی از چت جی پی تی کمک گرفتم

دازای یهو اس.کولیش گل کردXD
دازایعلی:
عهه ی دختر پرروو ؟چه نازه

سکینه نگاه سریعی به اون انداخت
هنگ کرد
سکینه:
تو خیلی حرف می زنی.و تو__
(به چویا نگاه کرد)
(زیادی عصبانی)
..اعصابمو خورد نکن


نویسنده:برای اینکه این قسمت کوتاه نشه قسمت اول فصل دومم نوشتم

فصل دوم:estp بودن یعنی دردسر متحرک
چند دقیقه بعد ، مشخص شد سکینه توسط یک گروه ناشناخته تعقیب می شده
و البته اون گروه دقیقا همان لحظه حمله کرد

افراد مسلح از همه طرف ریختن
چوچو:لعنتی__

سکینه بدون هیچ مکثی دوید جلو یکی از دشمن هارو با زانووو به زمین کوبید(نویسنده: سکینه❌️ سوپر سکینه✅️) اسلحه اش رو قاپید و شلیک کرد
دیدگاه ها (۰)

همینجوری واسه ویدیو بعدی تو اپارات ی کاور ساختم:/خواستم بگم

هپی برددییی توو مییی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط