یه خاطره

یه‍ خاطره..
-یادمه‍ رفته‍ بودیم با دوستا از دوستام بیرون .. البته‍ دو سال پیش که‍ کرونا نبود!!
خوب من و مریم رفیقم چادر داشتیم و اون یکی رفیقم زهرا مانتویی بود اما با حجاب ..
دلمون کشید بریم مزون لباس عروس و لباس پرو کنیم و بخندیم قرار شد مریم عروس باشه مثلا😂
_قسم میخورم هردختری با رفیقاش اینکارو کرده!!
هیچی رفتیم داخل و گفتیم و ایشون عروسن و اومدن پرو!!
و گفت ک اینجور از ظاهرتون پیداست باید یقه اسکی جای لباس عروس بپوشین .. خنده مون محو شد!!
با تعجب خانومه رو نگاه میکردیم!! میخکوب شده بودیم .. چطور میشه راحت از ظاهر و پوشش کسی قضاوتش کرد؟!
پوزخندی حوالش کردم و گفتم نه من کوتاه فکر تر از توام نه دوستام.. شاید چادر پوشیدیم فرق داریم اما نمیدونستم از حسادت میزنه تو ذوقتون!! من اگر صاحب اینجا بودم هیچوقت شما و امثال شمارو راه نمی‌دادم اینجا!!
راستی یه چیز دیگه .. تفاوت ادما توی پوششی که دارن نیست تو توهمات و افکار مریضیه که دارن .. خسته نباشید 😁
زدیم از مغازه بریم و برای اینک حال بچه ها عوض شه‍ رفتیم پشت زندان بستنی خوردیم 🥰

خواستم بگم درسته من و امثال من چادر سرمونه اما هیچکس حق قضاوت انتخاب مارو نداره‍ همونطور که ما کاری به طرز پوشش بقیه خانومها نداریم🙂🤍

#روزکنکوری
#ی_خاطره
دیدگاه ها (۲۴)

هیچکس‌جای‌تو‌نبوده‌و‌نیست‌واحساس‌و‌شرایطی‌که‌تو‌تجربه‌کردی‌ر...

آدم قوی زندگیت باش..🙂🍀🌼...

قَسم به چشم تو، که کور باد چشمانماگر به غیر تو با دیگری نظر ...

همیشه‍ ارزوم بود از این ماشینا داشته‍ باشم🥺همینقدر قدیمی و ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط