چند می پرسی ز جبر و اختیار
چند می پرسی ز #جبر و اختیار
#اختیار آن به که باشد دست #یار
#ساقی ما #اختیار_تام داشت
#چهارده آیینه در یک جام داشت
با اینکه جمع ادله اولویت حضور در دنیا یا آخرت مفصل وپیچیده س
اما همین قدر میشه گفت که #اون_طرف #همه_چیز دست خود اوست
و حتی جهنم ش هم به بهشت این ور ما ترجیح داره. #فتامل_جیدا
اشاره ای کوتاه به #ترک_اختیار
خوب فعلا که ما این وریم و معتقدیم که اصل #حضور ما و اصل وظایفی که به ما محول شده توسط #حکیم علی الاطلاقه. پس ما نمی تونیم امحاء نفس یا #ترک_تکلیف کنیم. خوب پست و وظیفه ی ما چیه؟ #برداشت_اختیار از عمل و خیال خود و اتکا به برنامه ای که حضرت حق برای ما ترسیم کرده. یعنی چی؟ یعنی در قدم اول نفس من تجربه من عقل من دوست من برادر من پدر من معلم من چیزی می گوید اما تو #ببین_خدا_چه_میگوید اون رو در عمل پیاده کن تا بعدها به سلب اختیار از خیال برسیم.
آیا سلب اختیار از خیال ممکنه؟ فی الواقع بطور کامل نه ممکن نیست. اما آن #عارف_بالله می تواند مبادی خیال رو اصلاح و به خدا بسپاره. یعنی چی؟ در روایات داریم إنّ أهل الخیر و أهل الآخرة رقیقة وجوههم کثیر حیاؤهم #قلیل_حمقهم . خوب اینها که اهل خیر و آخرت هستن باز چرا حماقت اندکی برایشان باقی است؟ چون اون #کارخانه_خیال هنوز فعاله. هم او که هزار برابر مهمتر از موضوعاتی از قبیل قرض و فقر و درد و رنج و .. هست [که ما فعلا بهش مبتلائیم] و از اون کارخونه بسیار پر قدرت خیال غافلیم.
مث شخص مصدومی که فعلا مبهوت تصادف و کارهای عقب افتاده شه و خبر از شکستکی های بسیار مهم بدن ش نداره. وقتی این جان وارد #سکرات_موت و مسائل #برزخ میشه تازه می فهمه که ای بابا اول و #اصل_گرفتاری ما اون جاست. پس تکلیف ما در این عالم "برداشتن اختیاری اختیار خود" ماست. که برداشتن اختیار از خیال بدون #مربی اساسا ممکن نیست. و فعلا باید قسمت عمل رو انجام بدیم تا بعدها خود #حضرت_دوست شفقت و لطفی کند.
لذا در حالات #مرحوم_قاضی داریم که جریان طایفه ذکرت و شمرت رو ذکر می کنن. یا مرحوم #علامه_طباطبائی دست مبارک شون رو تکون میدادن و می فرمودن برای عالم بالله چیزی در عالم تغییر نمی کند و .. یا مرحوم #محمد_تقی_آملی که چند بار با مراتب بالایی خدمت #ولی_عصر(عج) رسیدن می فرمود زمانی بما گفته شد تدبیر در #ترک_تدبیر است. و.. خوب اینها جبری مذهب بودند؟ نه این حرفها نیست کسانی که ذره ذره ی مستحبات و مکروهات را ملتزم بودند از #امهات_دین غافل بشن یا خلاف ش حرکت کنن؟ پس معلوم میشه مسئله خیلی ظریف تر از این گفت و شنودهاست.
الغرض اولین قدم ترک اختیار، رها کردن تجربه ی من عقل من فکر من خیال من درس من و اتکا و التزام به چیزی است که از طرق صحیح و قابل استناد از شارع مقدس و #شرع_مطهر و از #اهل_بیت عصمت بما رسیده. بله ظاهر مسئله ساده س. اما به هزار علت التزام دائم و جامعی به این دانسته ی خود نداریم.
خدا می گوید نماز اول وقت بخوان. خوب هزار بهانه که اولین ش تسویف و راحت طلبی است پیش می آید. خدا می گوید به نامحرم نگاه نکن. هزار توجیه کودکانه مطرح می شود که پشت ش لذت جوئی و تنوع طلبی است. خدا می گوید ربا نگیر و نده. جهاد کن. نهی از منکر کن. حاضر نیستیم با صداقت و همت، #کلام_خدا و موضع و نگاه خدا را بپذیریم.
بله زیاد می گوئیم زیاد می نویسیم اما در اکثریت ما از #عمل_مستمر خبری نیست. و بقول #آقای_بهجت عمل هم نخواهیم کرد. چون بقول #آقای_خوشوقت #یرخی زندگی کرده ایم و بقول #جناب_وحید #جنگلی بار آمده ایم. خوب مایی که در اولیات و بدیهیات دینی #اهمال می کنیم می خواهیم از مراتب بالا و نفیس سر دربیاوریم که اگر #جناب_ابوذر میدانست #جناب_سلمان را می کشت؟
خوب اگر این چیزها را ندانیم یا اگر رها کنیم بقول اون بابا از #طلا بودن پشیمان گشته ایم. رها کنیم برویم و فردا خوش خوشان برویم #بهشت و در مجالس اهل بیت در بهشت شرکت کنیم. پس فرق ما با کسانی که یک عمر برای خدا #خون_دل خوردند چیست؟ #عدل خدا کجا می رود؟ حکمت خدا چه می شود؟ نه خیر آقا. بقول این عزیزان حقوقی جهل به قانون #رافع_مسئولیت نیست.
مگر می شود #قوانین_الهی را ندانست و بعدا در بزم بزرگان معرفت عالم حاضر شد و چونان ایشان از #حقیقت_حیات بهره داشت؟ سکرات موت و دردهای بی درمان برزخ مال هر کسی است که در این عالم آمده و رنگ دنیا بر او پاشیده و نتوانسته یا نخواسته که #رنگ_اختیار را از خود بزداید و به #صاحب_اختیار امانت را پس دهد.
پس همانگونه که اطلاع و عمل به امر خدا #بشارات دارد عدم اطلاع و تغافل یا اعرابیت بعد علم در دل خودش #عقوبات و جهنم ها دارد. و کاش فقط جهنم جسمی بود. خیر جهنم آتش خداست. #نار_الله الموقده التی #تطلع_علی_الأفئده است. آتش بادلها کار خواهدداشت. این که تصور کنیم گناه
#اختیار آن به که باشد دست #یار
#ساقی ما #اختیار_تام داشت
#چهارده آیینه در یک جام داشت
با اینکه جمع ادله اولویت حضور در دنیا یا آخرت مفصل وپیچیده س
اما همین قدر میشه گفت که #اون_طرف #همه_چیز دست خود اوست
و حتی جهنم ش هم به بهشت این ور ما ترجیح داره. #فتامل_جیدا
اشاره ای کوتاه به #ترک_اختیار
خوب فعلا که ما این وریم و معتقدیم که اصل #حضور ما و اصل وظایفی که به ما محول شده توسط #حکیم علی الاطلاقه. پس ما نمی تونیم امحاء نفس یا #ترک_تکلیف کنیم. خوب پست و وظیفه ی ما چیه؟ #برداشت_اختیار از عمل و خیال خود و اتکا به برنامه ای که حضرت حق برای ما ترسیم کرده. یعنی چی؟ یعنی در قدم اول نفس من تجربه من عقل من دوست من برادر من پدر من معلم من چیزی می گوید اما تو #ببین_خدا_چه_میگوید اون رو در عمل پیاده کن تا بعدها به سلب اختیار از خیال برسیم.
آیا سلب اختیار از خیال ممکنه؟ فی الواقع بطور کامل نه ممکن نیست. اما آن #عارف_بالله می تواند مبادی خیال رو اصلاح و به خدا بسپاره. یعنی چی؟ در روایات داریم إنّ أهل الخیر و أهل الآخرة رقیقة وجوههم کثیر حیاؤهم #قلیل_حمقهم . خوب اینها که اهل خیر و آخرت هستن باز چرا حماقت اندکی برایشان باقی است؟ چون اون #کارخانه_خیال هنوز فعاله. هم او که هزار برابر مهمتر از موضوعاتی از قبیل قرض و فقر و درد و رنج و .. هست [که ما فعلا بهش مبتلائیم] و از اون کارخونه بسیار پر قدرت خیال غافلیم.
مث شخص مصدومی که فعلا مبهوت تصادف و کارهای عقب افتاده شه و خبر از شکستکی های بسیار مهم بدن ش نداره. وقتی این جان وارد #سکرات_موت و مسائل #برزخ میشه تازه می فهمه که ای بابا اول و #اصل_گرفتاری ما اون جاست. پس تکلیف ما در این عالم "برداشتن اختیاری اختیار خود" ماست. که برداشتن اختیار از خیال بدون #مربی اساسا ممکن نیست. و فعلا باید قسمت عمل رو انجام بدیم تا بعدها خود #حضرت_دوست شفقت و لطفی کند.
لذا در حالات #مرحوم_قاضی داریم که جریان طایفه ذکرت و شمرت رو ذکر می کنن. یا مرحوم #علامه_طباطبائی دست مبارک شون رو تکون میدادن و می فرمودن برای عالم بالله چیزی در عالم تغییر نمی کند و .. یا مرحوم #محمد_تقی_آملی که چند بار با مراتب بالایی خدمت #ولی_عصر(عج) رسیدن می فرمود زمانی بما گفته شد تدبیر در #ترک_تدبیر است. و.. خوب اینها جبری مذهب بودند؟ نه این حرفها نیست کسانی که ذره ذره ی مستحبات و مکروهات را ملتزم بودند از #امهات_دین غافل بشن یا خلاف ش حرکت کنن؟ پس معلوم میشه مسئله خیلی ظریف تر از این گفت و شنودهاست.
الغرض اولین قدم ترک اختیار، رها کردن تجربه ی من عقل من فکر من خیال من درس من و اتکا و التزام به چیزی است که از طرق صحیح و قابل استناد از شارع مقدس و #شرع_مطهر و از #اهل_بیت عصمت بما رسیده. بله ظاهر مسئله ساده س. اما به هزار علت التزام دائم و جامعی به این دانسته ی خود نداریم.
خدا می گوید نماز اول وقت بخوان. خوب هزار بهانه که اولین ش تسویف و راحت طلبی است پیش می آید. خدا می گوید به نامحرم نگاه نکن. هزار توجیه کودکانه مطرح می شود که پشت ش لذت جوئی و تنوع طلبی است. خدا می گوید ربا نگیر و نده. جهاد کن. نهی از منکر کن. حاضر نیستیم با صداقت و همت، #کلام_خدا و موضع و نگاه خدا را بپذیریم.
بله زیاد می گوئیم زیاد می نویسیم اما در اکثریت ما از #عمل_مستمر خبری نیست. و بقول #آقای_بهجت عمل هم نخواهیم کرد. چون بقول #آقای_خوشوقت #یرخی زندگی کرده ایم و بقول #جناب_وحید #جنگلی بار آمده ایم. خوب مایی که در اولیات و بدیهیات دینی #اهمال می کنیم می خواهیم از مراتب بالا و نفیس سر دربیاوریم که اگر #جناب_ابوذر میدانست #جناب_سلمان را می کشت؟
خوب اگر این چیزها را ندانیم یا اگر رها کنیم بقول اون بابا از #طلا بودن پشیمان گشته ایم. رها کنیم برویم و فردا خوش خوشان برویم #بهشت و در مجالس اهل بیت در بهشت شرکت کنیم. پس فرق ما با کسانی که یک عمر برای خدا #خون_دل خوردند چیست؟ #عدل خدا کجا می رود؟ حکمت خدا چه می شود؟ نه خیر آقا. بقول این عزیزان حقوقی جهل به قانون #رافع_مسئولیت نیست.
مگر می شود #قوانین_الهی را ندانست و بعدا در بزم بزرگان معرفت عالم حاضر شد و چونان ایشان از #حقیقت_حیات بهره داشت؟ سکرات موت و دردهای بی درمان برزخ مال هر کسی است که در این عالم آمده و رنگ دنیا بر او پاشیده و نتوانسته یا نخواسته که #رنگ_اختیار را از خود بزداید و به #صاحب_اختیار امانت را پس دهد.
پس همانگونه که اطلاع و عمل به امر خدا #بشارات دارد عدم اطلاع و تغافل یا اعرابیت بعد علم در دل خودش #عقوبات و جهنم ها دارد. و کاش فقط جهنم جسمی بود. خیر جهنم آتش خداست. #نار_الله الموقده التی #تطلع_علی_الأفئده است. آتش بادلها کار خواهدداشت. این که تصور کنیم گناه
۸.۶k
۰۷ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.