آن سوتر از تمامی قول و قرارها
آن سوتر از تمامی قول و قرارها
پاییز را قدم زده ام بی تو بارها...
امروز، شنبه. چندم اذر، خیال کن
داری قرار با من دل بیقرار...ها
قلیان و چای،طعم غزل بر لبان من
چشم تو شاه بیت همه شاهکارها
یک شب بیا تو با چمدانی پر از سلام
در ازدحام مبهم سوت قطارها
باز آن نگاه مخملی نخ نمای را
چون گل بدوز بر تن ما وصله دارها...
ما خسته ها، فناشده ها، ورشکسته ها..
ما بدقواره ها، یله ها، بدبیارها..
پاییز را قدم زده ام بی تو بارها...
امروز، شنبه. چندم اذر، خیال کن
داری قرار با من دل بیقرار...ها
قلیان و چای،طعم غزل بر لبان من
چشم تو شاه بیت همه شاهکارها
یک شب بیا تو با چمدانی پر از سلام
در ازدحام مبهم سوت قطارها
باز آن نگاه مخملی نخ نمای را
چون گل بدوز بر تن ما وصله دارها...
ما خسته ها، فناشده ها، ورشکسته ها..
ما بدقواره ها، یله ها، بدبیارها..
۳۶۶
۰۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.