بوی یلدا را میشنوی

بوی یلدا را میشنوی…
انتهای خیابان آذر ...
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان…
قراری طولانی به بلندای یک شب....
شب عشق بازی برگ و برف...
پاییز چمدان به دست ایستاده…
عزم رفتن دارد....
آسمان بغض میکند…
میبارد...
خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد ....
آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان میدوزد دستی تکان میدهد ......
قدمی برمیدارد سنگین و سرد....
کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز...
و....
تمام میشود ...
پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ...
رفتنت به خیر…
سفرت بی خطر...
دیدگاه ها (۴)

مهم نیست هندونه ی شب یلدات شیرین نباشه یا انارات ترش باشه یا...

به سادگی یک لبخند #یلداتون مباااارک😍

یادمان باشد با آمدن زمستان ، اجاق خاطره ها را روشن بگذاریم ت...

هنگامیکه از درون زلال باشی، خداوند به تو نوری می‌بخشد آنچنان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط