مهربان ترین پیامبر

پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: میخواهی برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.

پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:

📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى.

📚قصص‌الروایات
🌿 #معراج_المؤمنین در سروش🌿
@meeraj
دیدگاه ها (۰)

🔴 پزشکان بیمارستان شفا مجبور شده‌اند که به علت قطع جریان اکس...

*دعاهام مستجاب شد* 🤲 *My prayers were answeredکانال در پیام ...

زنده شدن مرده با ترک گناه

زیارت عاشورا و برآورده شدن حاجت ها

ایا خلیفه دوم عمر بن الخطاب ، با *آتش* به طرف خانه سرور زنان...

درسنامه مهدویت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از «فرز...

💠تقاضا از همسرحضرت فاطمه علیها السّلام خطاب به همسرش علی بن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط