فکرش را بکن بهار باشد و شب های اردیبهشت ماه

فکرش را بکن بهار باشد و شب های اردیبهشت ماه...
من باشم و تو و یک تخت چوبی کوچک کنج حیاط تو سهراب به دست و من فروغ به بغل...
گوجه سبز های نمک زده و سماور زغالی و چای قندپهلو ...
آسمان تیره و پرستاره چشمانی لبریز از عشق آیا کسی میتواند لب به سخن باز کند؟...
هر یک از تار های مژه هایت دوستت دارم را به خود اویخته است اری چشم هایت سخن میگوید
#فاطیما_نیکپور #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

‌کاش خواب بودیهوایت با استکانِ چای،بویِ گل، یا چند قطره آباز...

زندگی به من آموختبودن با کسانی که دوستشان دارم ،از همه چیز ب...

امروزعجیب هوای "آغوش" داشتم می خواستم ڪه گم شوم در بازوانی ڪ...

بندِ دلِ منبه لبخندهای "تــو" بند است جاناااا ... #علی_قاضی_...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط