✍ دلنوشته همسر شهید جاوید الاثر حاج محمود شفیعی ؛
✍ دلنوشته همسر شهید #جاوید_الاثر حاج #محمود_شفیعی ؛
سلام
حاج محمود مثل چنین روزایی بود که تب وتاب رفتن داشت و آروم و قرار نداشت.
میگفت به هیچ کس نمیگم منو بفرستی(سوریه).به خود بی بی میگم.
دعاکن منوبخره
.
.
آری او را خرید...
نه تنها جان بلکه همه وجودش را خرید.
و خدا را شکر نمک گیر حضرت زینب شد.
.
آری...حاج محمود، قشنگ دخترش را در آغوش گرفت و درست شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیه برات شهادتش را از او گرفت و از بین زمینیان پر کشید و آسمانی شد.
.
آری او رفت و ما را شرمنده خنده هایش کرد.
یادش بخیر
روحش شاد
راهش پر رهرو
شادی روحش صلوات
سلام
حاج محمود مثل چنین روزایی بود که تب وتاب رفتن داشت و آروم و قرار نداشت.
میگفت به هیچ کس نمیگم منو بفرستی(سوریه).به خود بی بی میگم.
دعاکن منوبخره
.
.
آری او را خرید...
نه تنها جان بلکه همه وجودش را خرید.
و خدا را شکر نمک گیر حضرت زینب شد.
.
آری...حاج محمود، قشنگ دخترش را در آغوش گرفت و درست شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیه برات شهادتش را از او گرفت و از بین زمینیان پر کشید و آسمانی شد.
.
آری او رفت و ما را شرمنده خنده هایش کرد.
یادش بخیر
روحش شاد
راهش پر رهرو
شادی روحش صلوات
۴۵۱
۱۵ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.