عطر پاریس زد و یاس فراموشش شد

عطر پاریس زد و یاس فراموشش شد...
غربت حضرت احساس فراموشش شد..

مومنی که شده همرنگ جماعت حالا...
اختلاس آمد و اخلاص فراموشش شد!..
محمدمیثم جلالی
دیدگاه ها (۱)

داغ است دلم به داغی تابستان...عشق است که پا گرفته در من پنها...

طفلانه هوس نکن طُفیلی ها را...این کار خراب کرده خیلی ها را.....

از کارِ گره خورده‌‌ی من یک گره وا کن...من پیش خدا وجهه ندارم...

دوباره اسم تو را گفت و اشک من لغزیددچار سَندروم #قلب_بیقرار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط