هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصهٓ عشقت گرهی باز شود
به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند نشد
شبتون بخیـــر خــدمت دوستــــان
گـــرامـے🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصهٓ عشقت گرهی باز شود
به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند نشد
شبتون بخیـــر خــدمت دوستــــان
گـــرامـے🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
۷۳۹
۱۹ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.