دم پنجره که میگذرد

دم پنجره که می‌گذرد
بد بد سویم می‌نگرد
به هیکلش که می بینم
خیالم از جنگله
کمال کمال عاقه جان💔🚶
دیدگاه ها (۰)

دلبر سیمین به طن کننارو می نمایی به من اوییقربان نام ات شوم...

تکیه بر دیواری کردمخاک تکیدن گرفتنرخ سوی یار کردمیار هم نالی...

افتاده ام به ته جر خاک ها پرید از کمرهرکس مرا می بیند خیالش ...

آب از هوا روه کردهزمین ها رو تر کردهشرنگ شرنگ پای زنگیشگوش م...

چقدر می کنید مستیخبر نیستی در پیش امنزدیک هستید🍂🕊️تورا می گم...

خوردم سنگ ملامتمی‌زد و پس می آمد،کجاست برادرم؟نام اش هست دین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط