مافیای نجات دهنده•
مافیای نجات دهنده•
P2
ویو ا.ت
که یهو پام سر خورد و افتادم زمین
که...
ویو کوک*
داشتم با پسرا راه میرفتیم که دیدم به دختر کوچولوی کیوت داره از رو پله سر میخوره و میوفته که یهو گرفتمش
ویو ا.ت*
که به پسره جذاب و خوشگل از پشت گرفتم
ا.ت: م... ممنون ( خجالت)
کوک: خواهش
مادر ا.ت م.ت
م.ت: دودقته سرتو از تواون بیصاحاب در بیاری چی میشه؟(عصبی)
ا.ت: ( تا میخواد حرف بزنه مادرش حرفشو قط میکنه و میگه)
م.ت: نه بگو چی میشه هااا؟ ( عصبیییی)
ا.ت: معذرت میخوام اوما ( بغض)
ویو کوک*
وقتی گرفتمش قلبم تند میزد یعنی...
نهههه نههه کوک نننننهههه تو نمیشناسیشش پس نههههه
نههه من عاشق نشدم نهههه
همینجوری مامانش داشت سرش داد میزد که گفتم:
کم بود؟
ببخشید اگر کم بود
نظرتون رو راجع به فیکم بگید که اگر بده ادامه ندم
شرط:
۳ کامنت
۱۰ لایک
P2
ویو ا.ت
که یهو پام سر خورد و افتادم زمین
که...
ویو کوک*
داشتم با پسرا راه میرفتیم که دیدم به دختر کوچولوی کیوت داره از رو پله سر میخوره و میوفته که یهو گرفتمش
ویو ا.ت*
که به پسره جذاب و خوشگل از پشت گرفتم
ا.ت: م... ممنون ( خجالت)
کوک: خواهش
مادر ا.ت م.ت
م.ت: دودقته سرتو از تواون بیصاحاب در بیاری چی میشه؟(عصبی)
ا.ت: ( تا میخواد حرف بزنه مادرش حرفشو قط میکنه و میگه)
م.ت: نه بگو چی میشه هااا؟ ( عصبیییی)
ا.ت: معذرت میخوام اوما ( بغض)
ویو کوک*
وقتی گرفتمش قلبم تند میزد یعنی...
نهههه نههه کوک نننننهههه تو نمیشناسیشش پس نههههه
نههه من عاشق نشدم نهههه
همینجوری مامانش داشت سرش داد میزد که گفتم:
کم بود؟
ببخشید اگر کم بود
نظرتون رو راجع به فیکم بگید که اگر بده ادامه ندم
شرط:
۳ کامنت
۱۰ لایک
۱.۹k
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.