دوستان قدیمی ویسگون بنده را بخاطر دارن
دوستان قدیمی ویسگون بنده را بخاطر دارن
بنده اوایل سال 1400 وارد ویسگون شدم
اون موفعه ویسگون خیلی فعالتر و شلوغتر از الان بود همه قشری هم فعالیت داشتن مذهبی غیر مذهبی انقلابی ضد انقلابی
ولی فعالیت من متفاوت بود، بنده توی محله های فقیر نشین شهر خودمون میگشتم انسان های نیازمند پیدا میکردم می آمدم توی ویسگون عکس و فیلم منتشر میکردم و برای اون آدما کمک جمع میکردن
چنین فعالیتی توی مجازی خیلی خیلی سخته
جلب اعتماد کاربرانی که تو را نه دیدن و نه می شناسن خیلی سخت بود ولی چون هدف ما خیر بود این اعتماد بعد از
ماه ها تلاش به وجود آمد
کاری به جای رسید که من کافی بود یک متن کوچیک بذارم سیل کمک ها سرازیر میشد
کارهای خیلی خیلی بزرگی انجام دادیم
خونه بازسازی کردیم
بیمار اورژانسی معالجه کردیم
چند صد بسته غذای در یک ماه جمع آوری و پخش کردیم
جهیزیه تهیه کردیم
فقط و فقط با کمک همین بچه های ویسگون
کمک های به ظاهر کم و ناچیز که جمع میشدن و گره های بزرگی را باز می کردن
تا یک روز کلیپی از خونه یک بنده خدای منتشر کردم که داشت سر اهالی خونه آوار می شد و نیاز به بازسازی داشت
خب طبق معمول بچه ها آمدن گفتن ما هستیم
ولی یهوی یک خانمی آمد یه کامنت چند کلمه ای گذاشت
متنش این بود
این کلیپ چند سال پیش توی شبکه های مجازی دیدم و یه مجموعه دیگه این خونه را بازسازی کردن
یعنی به همین راحتی یک تهمتی زد و رفت
هرچقدر خواستم با این خانم تماس بگیرم و ازش بپرسم که چرا اون حرف زده جواب منو هیچ وقت نداد
همین یک جمله کافی بود که همه اون آدم های که با اطمینان به مجموعه ما کمک میکردن دو دل بشن و یواشکی بذارن برن
چند روز بعد یک کاغد A4 آوردم اسم آیدی اون خانم روش نوشتم تاریخ به روز زدم زیر اسم
رفتم توی همون خونه
گفتم خانم فلانی این خونه ای که ادعا میکنی بازسازی شده
این اسم تو روی کاغذ اینم تاریخ امروز
ولی انگار نه انگار
من موندم و یه عالمه آدم نیازمند چشم به در دوخته و منتظر کمک خیرین
با یک جمله با یک تهمت نون چند ده نفر را آجر کرد و چندین نیازمند را چشم انتظار گذاشت و رفت انگار نه انگار
من موندم این آدم چجوری میخواد توی گور خودش بخوابه؟؟
بنده اوایل سال 1400 وارد ویسگون شدم
اون موفعه ویسگون خیلی فعالتر و شلوغتر از الان بود همه قشری هم فعالیت داشتن مذهبی غیر مذهبی انقلابی ضد انقلابی
ولی فعالیت من متفاوت بود، بنده توی محله های فقیر نشین شهر خودمون میگشتم انسان های نیازمند پیدا میکردم می آمدم توی ویسگون عکس و فیلم منتشر میکردم و برای اون آدما کمک جمع میکردن
چنین فعالیتی توی مجازی خیلی خیلی سخته
جلب اعتماد کاربرانی که تو را نه دیدن و نه می شناسن خیلی سخت بود ولی چون هدف ما خیر بود این اعتماد بعد از
ماه ها تلاش به وجود آمد
کاری به جای رسید که من کافی بود یک متن کوچیک بذارم سیل کمک ها سرازیر میشد
کارهای خیلی خیلی بزرگی انجام دادیم
خونه بازسازی کردیم
بیمار اورژانسی معالجه کردیم
چند صد بسته غذای در یک ماه جمع آوری و پخش کردیم
جهیزیه تهیه کردیم
فقط و فقط با کمک همین بچه های ویسگون
کمک های به ظاهر کم و ناچیز که جمع میشدن و گره های بزرگی را باز می کردن
تا یک روز کلیپی از خونه یک بنده خدای منتشر کردم که داشت سر اهالی خونه آوار می شد و نیاز به بازسازی داشت
خب طبق معمول بچه ها آمدن گفتن ما هستیم
ولی یهوی یک خانمی آمد یه کامنت چند کلمه ای گذاشت
متنش این بود
این کلیپ چند سال پیش توی شبکه های مجازی دیدم و یه مجموعه دیگه این خونه را بازسازی کردن
یعنی به همین راحتی یک تهمتی زد و رفت
هرچقدر خواستم با این خانم تماس بگیرم و ازش بپرسم که چرا اون حرف زده جواب منو هیچ وقت نداد
همین یک جمله کافی بود که همه اون آدم های که با اطمینان به مجموعه ما کمک میکردن دو دل بشن و یواشکی بذارن برن
چند روز بعد یک کاغد A4 آوردم اسم آیدی اون خانم روش نوشتم تاریخ به روز زدم زیر اسم
رفتم توی همون خونه
گفتم خانم فلانی این خونه ای که ادعا میکنی بازسازی شده
این اسم تو روی کاغذ اینم تاریخ امروز
ولی انگار نه انگار
من موندم و یه عالمه آدم نیازمند چشم به در دوخته و منتظر کمک خیرین
با یک جمله با یک تهمت نون چند ده نفر را آجر کرد و چندین نیازمند را چشم انتظار گذاشت و رفت انگار نه انگار
من موندم این آدم چجوری میخواد توی گور خودش بخوابه؟؟
۹.۱k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.