خاطره ای از شهید محمود رضا بیضایی
سوریه که می رفت ، همیشه ساک سفر رو همسرش می بست .
تو آخرین سفر یه همسرش گفته بود که ساک رو ایندفعه خودش می خواد ببنده
ساک رو سبک بسته بود و حتی قرص هایی رو که بخاطر دندون دردش همیشه همراه داشت تو ساک نذاشته بود .
می گفت : پرسیدم قرص ها رو نمی بری ؟
گفت : ایندفعه لازم ندارم !
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.