رمان انتقام خونین 🩸❣️
رمان انتقام خونین 🩸❣️
part:74
#دیانا
صبح ساعت ۱۰ صبح بیدار شدم ارسلان رفته بود بقیه رو برسونه تالار عروسی رفتم توالت کار های مربوط رو انجام دادم،امروز روز عروسی من بود و واقعا خیلی خوشحال بودم،از وقتی با ارسلان آشنا شدم مدام روز هارو می شمارم تا برسم به روز عروسیم
صبحانه که خوردم لباس عروسمو پوشیدم(توی استاید بعدی می بینید عکسشو)ارسلانم اومد اونم لباس داماد تنش بود(توی استاید بعدی می بینید عکسشو)
سوار ماشین شدیم که نیکا یه آرایشگاهی رو بهم معرفی کرد به ارسلان گفتم که بریم اونجا
بعد از ۲۰ مین رسیدیم تقریبا ساعت ۱۱ و نیم اینا شده بود
#ارسلان
بعد که دیانا رو رسوندم خودم رفتم آرایشگاه تا مدل موهام رو درست کنه و اینا ساعت ۲ ظهر بود رفتم غذا گرفتم خوردم رفتم دم آرایشگاه دیانا بهش غذا دادم،سوار ماشین شدم رفتم یه گل فروشی ماشین رو گل کاری کردم با گل های رنگ سفید،بنفش،قرمز،ابی تقریبا ساعت ۵ شد رفتم دنبال دیانا و سوار ماشین شدیم،خب دیانا باید بریم برای فیلمبرداری
دیانا:باشه بیا اینم شمارش
ارسلان:اوک،زنگ زدم بهش و آدرس فرستاد رفتیم همونجا و کلی عکسبرداری کردیم البته خیلی طول کشید
#پانیذ
وقتی ارسلان مارو رسوند تالار همه رفتیم اونجا کمک کردیم میوه ها و سالاد و ماست و حلوا و پیش غذا و غذای اصلی رو آماده کنیم اینا بعدش تلویزیون نصب کردیم باند هارو گذاشتیم یه چند تا آهنگ گذاشتیم روشون و کلی فیلمبردار و اینا خبر کردیم تقریبا ساعت ۷ شده بود مهمون ها داشتن نمیومدن متین و بابای دیانا رفتن برای استقبال مهمون ها منو پانیذ و نیکا هم داشتیم می رقصیدیم و خوش آمد گویی می کردیم که عروس داماد ساعت ۱۰ شب میومدن
۳ ساعت بعد
#دیانا
ساعت ۱۰ شده بود فیلمبرداری هم کرده بودیم بعد از ۳۰ مین رسیدیم تالار ارسلان دست منو گرفت وارد شدیم همه رو سر ما گل ریختن و کیلیلی کردن بعدش رفتیم سلام کردیم رفتیم روی صندلی بعد رفتیم وسط رقصیدیم و شادی کردیم ساعت ۱۲ بود که رفتیم رو صندلی نشستیم دست همو گرفتیم
عاقد:به نام خدای یزدان
ارسلان:به نام خدای یزدان
عاقد:تورا من برگزیده ام
ارسلان:تورا من برگزیده ام
عاقد:از میان این همه خوبان
ارسلان:از میان این همه خوبان
عاقد:تا پای جانم
دیانا:تا پای جانم
عاقد:وفادارت می مانم
دیانا:وفادارت می مانم
ساعت ۱۲ و نیم رفتیم تو صف شام،شام خوردیم ساعت ۱ و نیم فیلم عروسی پخش شد دیگه مهمون ها هم رفتن ما هم تمیز کاری کردیم بعدش همه رفتیم عمارت
حمایتتت شرایط:
لایک:۳۰
کامنت:۲۰
منتظر پارت منحرفانه باشید🤲😂
part:74
#دیانا
صبح ساعت ۱۰ صبح بیدار شدم ارسلان رفته بود بقیه رو برسونه تالار عروسی رفتم توالت کار های مربوط رو انجام دادم،امروز روز عروسی من بود و واقعا خیلی خوشحال بودم،از وقتی با ارسلان آشنا شدم مدام روز هارو می شمارم تا برسم به روز عروسیم
صبحانه که خوردم لباس عروسمو پوشیدم(توی استاید بعدی می بینید عکسشو)ارسلانم اومد اونم لباس داماد تنش بود(توی استاید بعدی می بینید عکسشو)
سوار ماشین شدیم که نیکا یه آرایشگاهی رو بهم معرفی کرد به ارسلان گفتم که بریم اونجا
بعد از ۲۰ مین رسیدیم تقریبا ساعت ۱۱ و نیم اینا شده بود
#ارسلان
بعد که دیانا رو رسوندم خودم رفتم آرایشگاه تا مدل موهام رو درست کنه و اینا ساعت ۲ ظهر بود رفتم غذا گرفتم خوردم رفتم دم آرایشگاه دیانا بهش غذا دادم،سوار ماشین شدم رفتم یه گل فروشی ماشین رو گل کاری کردم با گل های رنگ سفید،بنفش،قرمز،ابی تقریبا ساعت ۵ شد رفتم دنبال دیانا و سوار ماشین شدیم،خب دیانا باید بریم برای فیلمبرداری
دیانا:باشه بیا اینم شمارش
ارسلان:اوک،زنگ زدم بهش و آدرس فرستاد رفتیم همونجا و کلی عکسبرداری کردیم البته خیلی طول کشید
#پانیذ
وقتی ارسلان مارو رسوند تالار همه رفتیم اونجا کمک کردیم میوه ها و سالاد و ماست و حلوا و پیش غذا و غذای اصلی رو آماده کنیم اینا بعدش تلویزیون نصب کردیم باند هارو گذاشتیم یه چند تا آهنگ گذاشتیم روشون و کلی فیلمبردار و اینا خبر کردیم تقریبا ساعت ۷ شده بود مهمون ها داشتن نمیومدن متین و بابای دیانا رفتن برای استقبال مهمون ها منو پانیذ و نیکا هم داشتیم می رقصیدیم و خوش آمد گویی می کردیم که عروس داماد ساعت ۱۰ شب میومدن
۳ ساعت بعد
#دیانا
ساعت ۱۰ شده بود فیلمبرداری هم کرده بودیم بعد از ۳۰ مین رسیدیم تالار ارسلان دست منو گرفت وارد شدیم همه رو سر ما گل ریختن و کیلیلی کردن بعدش رفتیم سلام کردیم رفتیم روی صندلی بعد رفتیم وسط رقصیدیم و شادی کردیم ساعت ۱۲ بود که رفتیم رو صندلی نشستیم دست همو گرفتیم
عاقد:به نام خدای یزدان
ارسلان:به نام خدای یزدان
عاقد:تورا من برگزیده ام
ارسلان:تورا من برگزیده ام
عاقد:از میان این همه خوبان
ارسلان:از میان این همه خوبان
عاقد:تا پای جانم
دیانا:تا پای جانم
عاقد:وفادارت می مانم
دیانا:وفادارت می مانم
ساعت ۱۲ و نیم رفتیم تو صف شام،شام خوردیم ساعت ۱ و نیم فیلم عروسی پخش شد دیگه مهمون ها هم رفتن ما هم تمیز کاری کردیم بعدش همه رفتیم عمارت
حمایتتت شرایط:
لایک:۳۰
کامنت:۲۰
منتظر پارت منحرفانه باشید🤲😂
۸.۱k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.