کجاها نباید خندید

کجاها نباید خندید!!
به سر آستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمیخری
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه پیراهنش جمع شده
به دستان پدرت، به جارو کردن مادرت
به راننده ی چاق اتوبوس، به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سر دارد
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلس
به پشت و رو بودن چادر پیر زنی در خیابان
نخند که دنیا ارزشش را ندارد
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند، آدم هایی که هرکدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کس اند
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند
بار می برند، بی خوابی می کشند، کهنه می پوشند، جارو می زنند
سرما و گرما تحمل می کنند و گاهی خجالت هم می کشند
خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان"خدا" ست نخند.
دیدگاه ها (۱۶)

از اون صدا خوباااا@Alikhani_MaH

😋 😋 😋 😋

لطفا به بند اول سبابه ات بگویک ذره صبر و حوصله اش بیشتر شودا...

مادر مداد قرمزِ من کوکو لقمه های نان و پنیرمآخر چگونه بیست ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط