اصلا نمی تونست آروم حرف بزنه

اصلا نمی تونست آروم حرف بزنه
داد و بیداد می کرد
توپ... تانک.... مسلسل...
موج گرفتگی که شوخی نداره
همش میگفت حمله
یک چوب گذاشته بود رو دوشش شلیک می کرد
ثبات جنگ این کارو باهاش کرده بود
بیست و چند ساله که پوتین تو پاشه
همش میگه.....
می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم...
و هیچ کسی نفهمید خیالات حقیقیِ موج زدگان را...
دیدگاه ها (۶)

خواستیم بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم، با کمال حیرت د...

پیرمرد بوداومده بود جنازه پسر شهیدش را تحویل بگیره،گفت: لطفا...

#امام_عاشقان #روحت_شاد_روح_خدا

بلعه... ^______^

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط