زندگی به سبک امام
مرد و زن نشسته اند دور ِسفره .
مرد قاشقش را زودتر فرو مي برد توي كاسه سوپ و زودتر ميچشد طعم غذا را و زودتر ميفهمد كه دستپخت همسرش بي نمك است و اما زن
چشم دوخته به او تا مُهر تاييد آشپزي اش را از چشم هاي مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندي ميزند و مي گويد : "چقدر
تشنه ام !"
زن بي معطلي بلند ميشود و براي رساندن ليواني آب به آشپزخانه ميرود. سوراخ هاي نمكدان سر ِ سفره بسته است و به زحمت باز مي شوند و تا
رسيدن ِ آب فقط به اندازه پاشيدن ِ نمك توي كاسه زن فرصت هست براي مرد.
زن با ليواني آب و لبخندي روي صورت برميگردد و مي نشيند . مرد تشكر مي كند، صدايش را صاف مي كند و ميگويد:
" مي دونستي كتاب هاي آشپزي رو بايد از روي دستاي تو بنويسن؟ "
و سوپ بي نمكش را مي خورد ؛ با رضايت
و زن سوپ با نمكش را ميخورد ؛ با لبخند!
ميدونيد اين زن خوشبخت كيه؟ برگرفته از خاطرات همسر امام خميني
مرد قاشقش را زودتر فرو مي برد توي كاسه سوپ و زودتر ميچشد طعم غذا را و زودتر ميفهمد كه دستپخت همسرش بي نمك است و اما زن
چشم دوخته به او تا مُهر تاييد آشپزي اش را از چشم هاي مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندي ميزند و مي گويد : "چقدر
تشنه ام !"
زن بي معطلي بلند ميشود و براي رساندن ليواني آب به آشپزخانه ميرود. سوراخ هاي نمكدان سر ِ سفره بسته است و به زحمت باز مي شوند و تا
رسيدن ِ آب فقط به اندازه پاشيدن ِ نمك توي كاسه زن فرصت هست براي مرد.
زن با ليواني آب و لبخندي روي صورت برميگردد و مي نشيند . مرد تشكر مي كند، صدايش را صاف مي كند و ميگويد:
" مي دونستي كتاب هاي آشپزي رو بايد از روي دستاي تو بنويسن؟ "
و سوپ بي نمكش را مي خورد ؛ با رضايت
و زن سوپ با نمكش را ميخورد ؛ با لبخند!
ميدونيد اين زن خوشبخت كيه؟ برگرفته از خاطرات همسر امام خميني
۲۳.۹k
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.