قضیه جدا شدنمون جدی شده بود آدمیه که اگه حرفی بزنه تا تهش
قضیه جدا شدنمون جدی شده بود آدمیه که اگه حرفی بزنه تا تهش پای اون حرف میمونه واسشم مهم نیس ب نفعشه یا به ضررش..!
میگفت نمیتونه بمونه میگفت من آدمیم که نمیتونه عصبی بودنشو کنترل کنه:)
صدبار بهم گفته بود رو عصابم کار کنم و گرنه کار دستم میده..!
ولی جدی نگرفتم..
بهش قبلا میگفتم من التماس کسیو نمیکنم واسه موندن چون کسی ک منو بخاد هیچوقت ترکم نمیکنه!
ولی وقتی زنگ زد بهم و میگفت میخواد بره
خواهش میکردم که بمونه ،نره
چون از غرورم مهم تر بود!
گفتم
+دوسم نداری؟
بعد چن ثانیه سکوت گفت نه!
اون لحظه دستو پام میلرزید ،به هم ریختم
هیچی نداشتم بگم
سکوت کردم
سکوتو شکست
گفت حالم ازت بهم میخوره
بغضم ترکید
بلند بلند گریه میکردم :)!
هیچی نمی گفت
ترسیدم
ازین همه تغییر
ازین همه عوض شدن
اخه ادمی که تا دیروز میگفت اگ من مُردمم حق نداری گریه کنی چرا یهو اینجوری شد..
چیشد پس؟
سعی کردم خودمو عادی جلوه بدم صدامو صاف کردم گفتم باشه خدافظ..
گفت یه چیزی میگم واس همیشه
+ بگو
+ مراقب خودت باش!
گفتم قطع کن خدافظ
اخه دلم نمیومد دستمو بذارم رو اون دکمه قرمزه لنتی
هیچی نمیگفت
گفتم چرا قط نمیکنی؟!
چیزی نگفت ولی صدای گریشو میشنیدم!
+چیشده ؟!
-هیچی..
وابسته ی صدات شدم!
با همون صدای گرفته که میلرزید!
گفت هیچوقت جلوی هیچکس گریه نکرده بودم!
+ تو که گفتی دوسم نداری چرا گریه میکنی؟!
گفت مگه میشه تورو دوسِت نداشت!؟
اون لحظه به محض اینکه نیشم باز شدو خندیدم اشکام ریخت:))
+خوبه پس نمیری دیگه ؟!
گفت حتی اگه بخوام برمم نمیشه:)
گفت وقتی گریه میکردی فقط به خودم میگفتم خاک تو سرت ک میبینی داره بخاطرت گریه میکنه و هیچ کاری نمیکنی
ولی هرچقد خودمو خواستم قوی نشون بدم نشد
با یه لحن که معلوم بود حرصش گرفته گفت تو چیکار کردی بامن توله سگ،که نمیتونم برم... :):face_with_tears_of_joy:
وقتی یه مَرد بخاطرت گریه میکنه شَک نکن دوسِت داره:))
#دِلنوشته
#کپیممنوع
#بمونیبرام
#خیلیمیخوامت
#جیم!
۹۸/۹/۲
ممنون میشم نظرتون رو بگین راجب متن:)
میگفت نمیتونه بمونه میگفت من آدمیم که نمیتونه عصبی بودنشو کنترل کنه:)
صدبار بهم گفته بود رو عصابم کار کنم و گرنه کار دستم میده..!
ولی جدی نگرفتم..
بهش قبلا میگفتم من التماس کسیو نمیکنم واسه موندن چون کسی ک منو بخاد هیچوقت ترکم نمیکنه!
ولی وقتی زنگ زد بهم و میگفت میخواد بره
خواهش میکردم که بمونه ،نره
چون از غرورم مهم تر بود!
گفتم
+دوسم نداری؟
بعد چن ثانیه سکوت گفت نه!
اون لحظه دستو پام میلرزید ،به هم ریختم
هیچی نداشتم بگم
سکوت کردم
سکوتو شکست
گفت حالم ازت بهم میخوره
بغضم ترکید
بلند بلند گریه میکردم :)!
هیچی نمی گفت
ترسیدم
ازین همه تغییر
ازین همه عوض شدن
اخه ادمی که تا دیروز میگفت اگ من مُردمم حق نداری گریه کنی چرا یهو اینجوری شد..
چیشد پس؟
سعی کردم خودمو عادی جلوه بدم صدامو صاف کردم گفتم باشه خدافظ..
گفت یه چیزی میگم واس همیشه
+ بگو
+ مراقب خودت باش!
گفتم قطع کن خدافظ
اخه دلم نمیومد دستمو بذارم رو اون دکمه قرمزه لنتی
هیچی نمیگفت
گفتم چرا قط نمیکنی؟!
چیزی نگفت ولی صدای گریشو میشنیدم!
+چیشده ؟!
-هیچی..
وابسته ی صدات شدم!
با همون صدای گرفته که میلرزید!
گفت هیچوقت جلوی هیچکس گریه نکرده بودم!
+ تو که گفتی دوسم نداری چرا گریه میکنی؟!
گفت مگه میشه تورو دوسِت نداشت!؟
اون لحظه به محض اینکه نیشم باز شدو خندیدم اشکام ریخت:))
+خوبه پس نمیری دیگه ؟!
گفت حتی اگه بخوام برمم نمیشه:)
گفت وقتی گریه میکردی فقط به خودم میگفتم خاک تو سرت ک میبینی داره بخاطرت گریه میکنه و هیچ کاری نمیکنی
ولی هرچقد خودمو خواستم قوی نشون بدم نشد
با یه لحن که معلوم بود حرصش گرفته گفت تو چیکار کردی بامن توله سگ،که نمیتونم برم... :):face_with_tears_of_joy:
وقتی یه مَرد بخاطرت گریه میکنه شَک نکن دوسِت داره:))
#دِلنوشته
#کپیممنوع
#بمونیبرام
#خیلیمیخوامت
#جیم!
۹۸/۹/۲
ممنون میشم نظرتون رو بگین راجب متن:)
۱۸.۴k
۰۲ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.