یاد داری که زمن خنده کنان پرسیدی

یاد داری که زمن خنده کنان پرسیدی:
چه رهآورد سفر دارم از این راه دراز ؟

چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید:
اشک شوقی که فروخفته به چشمان نیاز

چه رهآورد سفر دارم ای مایه‌ی عمر؟
سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال!

نگهی گمشده در پرده‌ی رویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال

@foad
دیدگاه ها (۲)

آدم ها اصلا عجیب غریب نیستند فقط گاهی عشقشان تمام میشود مثل ...

‌ ‌نمی شود که در کوچه های "اردیبهشت" ...

با اسم کسے اگر #دلے مے لرزد حالیست ڪہ بر همہ#جهاڹ مے ارزد ا...

صباح الخیر مره وللطیبین بعد مره وللغالین علی قلبی الف مرهآمد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط