در نگاه جوانی

در نگاه جوانی
پیری شبحی است
سرد و زشت و دور
هم اینک نیز مرده
که باید از آن
نگاه دزدید
و چشم برگرفت

و شگفت
که در قلب پیر
زیبایی هنوز زیبایی است
عشق هنوز عشق است
و زندگی هنوز زندگی

وقتی زمان رفتن برسد
غبار سنگین هرچه سالیان دراز
بر چهره ات
باز قلبت جوان خواهد مرد
و دستانت تشنه لمس زیبایی

وقتی زمان رفتن برسد
باز در آینه
خود جوانت را خواهی دید
با لبخندی برای بدرقه

آیدین آرتا
دیدگاه ها (۲)

متضاد عشق نفرت نیست ... ترس است! با ترس به سوی چه می روی؟ تر...

بارها به من گفته شده است که به شکل درمان ناپذیری خوشبینم و ا...

"سقوط در میان نور ها"من همچنان چشم دوخته بودم به اون تصویری ...

شب، بوی گیسوانت را دارد.بادی که از سمت پنجره می‌وزد، ردّ لبخ...

فصل دوم"قدم‌زدن در کهکشانِ "بی خیال،آسمون همچنا تاریک بود، ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط