پارت ۱۲۹ Blood moon
پارت ۱۲۹ Blood moon
کوک:واسه اینکه بابای بچم...به شما ربطی داره؟
سوجین با نفرت نگاش کرد و رو به من گفت
سوجین:پس من میرم ا/ت
اومد که بره دستشو گرفتم و بی حوصله گفتم
ا/ت:_لوس نشو منم بدون تو نمیرم
بعدم یه نگاه به جونگکوک انداختم
سریع نگامو ازش گرفتم فقط دیدم اونم باهام ست کرده بود
از جام بلند شدم و راه افتادم سمت در
جلوی مطب جایی نبود واسه همین جونگکوک مارو پیاده کردو
خودش رفت جای پارک پیدا کنه
دقیق سر وقت اومده بودیم
منشی سریع فرستادمون داخل
بلوزم و به گفته دکتر زدم بالا
یه مایع ژله ای سرد روی شکمم زد
در زدن و منشی اومدتو روبه دکتر گفت
منشی:خانوم دکتر همسر این خانوم میخوان بیان تو اجازه بدم
دکتر:اره بگو بیاد تو
جونگکوک اومد تو بالای سرم ابستاد
ازتماس دستگاه با شکمم خندم میگرفت من و سوجین با لبخند
مانیتور رو نگاه میکردیم
جونگکوکم با لبخندی که گوشه لبش بود
یه نگاه به من میکرد یه نگاه به مانیتور
ایشششش
کوک:واسه اینکه بابای بچم...به شما ربطی داره؟
سوجین با نفرت نگاش کرد و رو به من گفت
سوجین:پس من میرم ا/ت
اومد که بره دستشو گرفتم و بی حوصله گفتم
ا/ت:_لوس نشو منم بدون تو نمیرم
بعدم یه نگاه به جونگکوک انداختم
سریع نگامو ازش گرفتم فقط دیدم اونم باهام ست کرده بود
از جام بلند شدم و راه افتادم سمت در
جلوی مطب جایی نبود واسه همین جونگکوک مارو پیاده کردو
خودش رفت جای پارک پیدا کنه
دقیق سر وقت اومده بودیم
منشی سریع فرستادمون داخل
بلوزم و به گفته دکتر زدم بالا
یه مایع ژله ای سرد روی شکمم زد
در زدن و منشی اومدتو روبه دکتر گفت
منشی:خانوم دکتر همسر این خانوم میخوان بیان تو اجازه بدم
دکتر:اره بگو بیاد تو
جونگکوک اومد تو بالای سرم ابستاد
ازتماس دستگاه با شکمم خندم میگرفت من و سوجین با لبخند
مانیتور رو نگاه میکردیم
جونگکوکم با لبخندی که گوشه لبش بود
یه نگاه به من میکرد یه نگاه به مانیتور
ایشششش
۹.۸k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.