در برابر چشمانم نیستی


در برابر چشمانم نیستی
اما تمام آن‌چه می‌بینم
تویی


#احمد_شوقي
#برگردان #محمد_حمادی
دیدگاه ها (۵)

‌به تو می اندیشمو زمان را لمس می کنممعلق و بی انتها عريان .....

‌جِلو خودم را نگاه کردمدر جمعیت تو را دیدممیان گندم‌ها تو را...

‌ترڪَت نخواهمـ ڪردنمی‌توانمـ جاے دورے برومـپرنده ڪوچڪ قلب من...

‌دلم برای کسی تنگ استکه چشمهای قشنگش رابه عمق آبی دریای واژگ...

اشک هایم مانند یاقوت های بی رنگی از روی صورتم پایین می لغزید...

ای تویی که نشسته ایی بر خیال شورانگیز اعجاز نگاه توخورشید را...

تو که نیستی عقربه‌های ساعت دو سوزن کندند که بیهوشی تزریق می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط