مشک برداشت که سیراب کند دریا را

مشک برداشت که سیراب کند دریا را

رفت تا تشنگی‌اش آب کـند دریا را

آب روشن شد و عکـس قمر افتاد در آب

ماه می‌خواست که مهتاب کند دریا را

تشنه می‌خواست ببیند لـب او را دریا

پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید

ماه افتاد که محراب کند دریا را

تـا خجالت بکشد، سرخ شود چهره آب

زخم می‌خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس

تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریّه‌ی گل بود والّا خـورشید

در توان داشت که مرداب کند دریا را

روی دست تو ندیده است کسی دریا را.

چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
#سید_حمید_رضا_برقعی
دیدگاه ها (۱)

#امام_علی_(علیه السلام)الظفرُ بالحزمِ و الحزمُ بالتجارب.پیرو...

#حرف_حسابسرباز غیور ایران زمین آقا #مجتبی_محمدی

#پست_آخرﮔﻔﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﭼﯿﻪ؟ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﻭﺱ ﺧﺎﻧﻢ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ...

#پست_۵ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺧﻼﺻﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﻡ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻓﯿﻘﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﭼ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط