آقای مَک بی، در طول سالن به طرف دفتر سرپرستِ کتاب خانه دو
آقای مَک بی، در طول سالن به طرف دفتر سرپرستِ کتاب خانه دوید.
او فریاد زد: "خانم مری ودر!"
خانم مری ودر بدون این که نگاهش را از روی کاغذ بلند کند، گفت: "این جا دویدن ممنوع است."
آقای مک بی فریاد زد: "اما یک شیر اینجاست! در کتاب خانه!"
خانم مری ودر پرسید: "آیا دارد خلاف قانون رفتار می کند؟"
او درباره ی قانون شکنی، خیلی سخت گیر بود.
آقای مک بی جواب داد: "خب، نه، در واقع نه."
-"پس بگذارید بماند"
پ.ن: کتاب مناسب گروه سنی ب و ج هست. درباره چهارچوب های ذهنی
پ.ن۲: چهارچوب های ذهنی یا قالب های ذهنی که برای انجامش هیچ حجت شرعی، دینی، اخلاقی، عقلانی نداریم باید به دست خودمان و با تصمیم خودمان شکسته شود! گاهی فکر کنید این همه قوانین دست و پاگیرِ غیر ضروری چه نتیجه ای غیر از سخت کردن زندگی و کاهش رضایت شما از زندگی داشته است!؟( چقدر از رسومات ما جزء ای از این قالب ها هستند؟)
#کتاب
#شیر_کتاب_خانه
#میچل_نادسن
#سمیرا_کمالی
تصویر گر: #کوین_هاکس
او فریاد زد: "خانم مری ودر!"
خانم مری ودر بدون این که نگاهش را از روی کاغذ بلند کند، گفت: "این جا دویدن ممنوع است."
آقای مک بی فریاد زد: "اما یک شیر اینجاست! در کتاب خانه!"
خانم مری ودر پرسید: "آیا دارد خلاف قانون رفتار می کند؟"
او درباره ی قانون شکنی، خیلی سخت گیر بود.
آقای مک بی جواب داد: "خب، نه، در واقع نه."
-"پس بگذارید بماند"
پ.ن: کتاب مناسب گروه سنی ب و ج هست. درباره چهارچوب های ذهنی
پ.ن۲: چهارچوب های ذهنی یا قالب های ذهنی که برای انجامش هیچ حجت شرعی، دینی، اخلاقی، عقلانی نداریم باید به دست خودمان و با تصمیم خودمان شکسته شود! گاهی فکر کنید این همه قوانین دست و پاگیرِ غیر ضروری چه نتیجه ای غیر از سخت کردن زندگی و کاهش رضایت شما از زندگی داشته است!؟( چقدر از رسومات ما جزء ای از این قالب ها هستند؟)
#کتاب
#شیر_کتاب_خانه
#میچل_نادسن
#سمیرا_کمالی
تصویر گر: #کوین_هاکس
۶.۴k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.