سناریو کوتاه 🖤✨
پسرکی که دزدی کرده بودو گرفته بودن
و داشت برای دیدنش به سیاه چاله میرفت!
کنجکاو بود که ببنیه کسی که جرعت کرده از قصر پادشاه دزدی کنه کی بود!
خودش وارد سیاه چاله ی کوچیک پسر شد و نگهبانا فرستاد تا برن پسرک خواست حرفی بزنه که جلوی دهنش گرفت!
و بهش اشاره کرد تا فقط ساکت باشه.
پسر داشت میلرزید و دلیلش معلوم بود!
پادشاه بالای سرش بود و معلوم نبود چی سر زندگیش میاد!!!
#𝑲𝑰𝑴_𝑴𝑰𝑯𝑨
و داشت برای دیدنش به سیاه چاله میرفت!
کنجکاو بود که ببنیه کسی که جرعت کرده از قصر پادشاه دزدی کنه کی بود!
خودش وارد سیاه چاله ی کوچیک پسر شد و نگهبانا فرستاد تا برن پسرک خواست حرفی بزنه که جلوی دهنش گرفت!
و بهش اشاره کرد تا فقط ساکت باشه.
پسر داشت میلرزید و دلیلش معلوم بود!
پادشاه بالای سرش بود و معلوم نبود چی سر زندگیش میاد!!!
#𝑲𝑰𝑴_𝑴𝑰𝑯𝑨
- ۱۳.۰k
- ۲۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط