زندگی مستقل
زندگی مستقل
پارت۱۸
_نارا؟ناراتویی؟برو به یکی دیه زنگ بزن مسخرش کن خدافظ
ویو نارا
اههه جی هیون مگ نگفتی جواب میده؟
جی. عی بابا...ولی..ولییی یه نقشه دیچه هم هست
نارا. چه نقشه ای؟
کوک رسید به ا.ت و با ا.ت خوابیدن و بعد غذا درست کردنو خوردن و ا.ت ویار هندونه گرفتو رفتن گرفتنو بیرون خوردن ا.ت احساس خوشبختی میکرد رفت پیش پدرو مادرش(کوک نامزدشه دارن کارا عروسی درست میکنن)
پدرش. خب داماد کی عروسی میگیرین؟
مادرش. وایی پارک یول(اسم باباش) جونگکوک خودش گفت بعد اینکه ای ویش پخش شد
جیمین. میدونی من ازت بزرگ ترم؟
تهیونگ. منم همیتطور منم ازت بزرگ ترم(بلند شدو دستشو گذاشت رو سینش)
_بله بله امم بشینید میوه میل کنید
گوشی کوک زنگ خوردو کوک رفت جواب بده
_الو؟
مدیر برنامش. اقای جئون باید بیاین اینجا خانوم نارا داره جیغ میزنه(صدای جیغ از پشت گوشی میومد
_چرا؟
گوشی قطع شد ا.ت از بوی خونش حالش بد شد همین بهونه ی خوبی بود ک برن خونه و کوک به کاراش برسه جیمینو تهیونگ رفتن خونه ی شما و کوک رفت تا ببینه نارا چیمیگه
کوک رفت و دیدن جی هیون داره با نارا دعوا گیس کشی میکنه ک نارا تا کوکو دید خودشو زد به بی هوشی کوک اهمیتی نداد از یکی پرسید
مدیر برنامه. مثله اینکه دعواشون شده سره اینکه(رفت در گوش کوک)جی هیون رو شما کراش داره(خجالت)
_واسه این منو اوردی؟
رووش کرد طرف نارا و جی هیون
_میدونین من نامزد دارم نارا میدونم بیهوش نیستی(بلندشد)لطفا اینقد نقشه نریزید مثل دیروز باشه نارا؟(حالت تحدید)
از اون روز به بعد طرفدارای نارا کم شدن و اون تعداد انگشت شمار که طرفدارش بودن بهش ترحم میکردن نارا خیلی هیت میکردو داشت همه رو گول میزد و برای جلو توجه که مثلا میخواد خودکشی کنه ولی هیچکس اهمیت نداد.
پارت۱۸
_نارا؟ناراتویی؟برو به یکی دیه زنگ بزن مسخرش کن خدافظ
ویو نارا
اههه جی هیون مگ نگفتی جواب میده؟
جی. عی بابا...ولی..ولییی یه نقشه دیچه هم هست
نارا. چه نقشه ای؟
کوک رسید به ا.ت و با ا.ت خوابیدن و بعد غذا درست کردنو خوردن و ا.ت ویار هندونه گرفتو رفتن گرفتنو بیرون خوردن ا.ت احساس خوشبختی میکرد رفت پیش پدرو مادرش(کوک نامزدشه دارن کارا عروسی درست میکنن)
پدرش. خب داماد کی عروسی میگیرین؟
مادرش. وایی پارک یول(اسم باباش) جونگکوک خودش گفت بعد اینکه ای ویش پخش شد
جیمین. میدونی من ازت بزرگ ترم؟
تهیونگ. منم همیتطور منم ازت بزرگ ترم(بلند شدو دستشو گذاشت رو سینش)
_بله بله امم بشینید میوه میل کنید
گوشی کوک زنگ خوردو کوک رفت جواب بده
_الو؟
مدیر برنامش. اقای جئون باید بیاین اینجا خانوم نارا داره جیغ میزنه(صدای جیغ از پشت گوشی میومد
_چرا؟
گوشی قطع شد ا.ت از بوی خونش حالش بد شد همین بهونه ی خوبی بود ک برن خونه و کوک به کاراش برسه جیمینو تهیونگ رفتن خونه ی شما و کوک رفت تا ببینه نارا چیمیگه
کوک رفت و دیدن جی هیون داره با نارا دعوا گیس کشی میکنه ک نارا تا کوکو دید خودشو زد به بی هوشی کوک اهمیتی نداد از یکی پرسید
مدیر برنامه. مثله اینکه دعواشون شده سره اینکه(رفت در گوش کوک)جی هیون رو شما کراش داره(خجالت)
_واسه این منو اوردی؟
رووش کرد طرف نارا و جی هیون
_میدونین من نامزد دارم نارا میدونم بیهوش نیستی(بلندشد)لطفا اینقد نقشه نریزید مثل دیروز باشه نارا؟(حالت تحدید)
از اون روز به بعد طرفدارای نارا کم شدن و اون تعداد انگشت شمار که طرفدارش بودن بهش ترحم میکردن نارا خیلی هیت میکردو داشت همه رو گول میزد و برای جلو توجه که مثلا میخواد خودکشی کنه ولی هیچکس اهمیت نداد.
۵.۶k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.