عبدالفتاح عبدالمقصود (اهل سنت ) و نقل شهادت حضرت فاطمه عل
عبدالفتاح عبدالمقصود (اهل سنت ) و نقل شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام
💎 وی هجوم به خانه #وحی را در کتاب خود اینچنین آورده است :
«و الّذی نفس عمر بیده، لیَخرجنَّ أو لأحرقنّها علی من فیها... »!
قالت له طائفة خافت اللّه، و رعت الرسول فی عقبه:
«یا أبا حفص، إنّ فیها فاطمة... »!
فصاح لایبالی: «و إن... »!
و اقترب و قرع الباب، ثمّ ضربه و اقتحمه...
و بداله علیّ...
و رنّ حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار... فان هی الا طنین استغاثة...[۱]
🔹 قسم به کسی که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش می زنم.
عده ای که از خدا می ترسیدند و رعایت منزلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را پس از او می کردند، گفتند:
«اباحفص، فاطمه در این خانه است».
بی پروا فریاد زد: «باشد!!».
نزدیک شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود.
علی (علیه السلام) پیدا شد...
طنین صدای زهرا در نزدیکی مدخل خانه بلند شد... این ناله استغاثه او بود...! ».
💎 حدیث دیگری از «مقاتل ابن عطیّة» (اهل سنت ) در کتاب الامامة و السیاسة :
او در این کتاب چنین می نویسد:
ان ابابکر بعد ما اخذ البیعة لنفسه من الناس بالارهاب و السیف و القوّة ارسل عمر، و قنفذاً و جماعة الی دار علیّ و فاطمه (علیه السلام) و جمع عمر الحطب علی دار فاطمه و احرق باب الدار!...[۲]
🔹 «هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه (علیها السلام) فرستاد، و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد...
و در ذیل این روایت تعبیرات دیگری است که قلم از بیان آن عاجز است.
👈 نتیجه: آیا با این همه مدارک روشن که عموماً از منابع خودشان نقل شده است باز هم می گویند «افسانه شهادت...! »
انصاف کجاست؟!
به یقین هر کس این بحث کوتاه و مستند به مدارک روشن رابخواند می فهمد بعد از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) چه غوغائی برپا شد، و برای نیل به حکومت و خلافت چهها کردند، و این اتمام حجّت الهیّه برای همه آزاد اندیشان دور از تعصّب است، چرا که ما از خودمان چیزی ننوشتیم، هرچه نوشتیم از منابع مورد قبول خود آنهاست.
#فاطمیه
📖 [۱]عبدالفتاح عبدالمقصود، علی بن ابی طالب: ۴/۲۷۶-۲۷۷.
📖 [۲]کتاب الامامة و الخلافة، ص ۱۶۰ و ۱۶۱، تألیف مقاتل بن عطیّة که با مقدّمه ای از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، مؤسّسة البلاغ.
💎 وی هجوم به خانه #وحی را در کتاب خود اینچنین آورده است :
«و الّذی نفس عمر بیده، لیَخرجنَّ أو لأحرقنّها علی من فیها... »!
قالت له طائفة خافت اللّه، و رعت الرسول فی عقبه:
«یا أبا حفص، إنّ فیها فاطمة... »!
فصاح لایبالی: «و إن... »!
و اقترب و قرع الباب، ثمّ ضربه و اقتحمه...
و بداله علیّ...
و رنّ حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار... فان هی الا طنین استغاثة...[۱]
🔹 قسم به کسی که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش می زنم.
عده ای که از خدا می ترسیدند و رعایت منزلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را پس از او می کردند، گفتند:
«اباحفص، فاطمه در این خانه است».
بی پروا فریاد زد: «باشد!!».
نزدیک شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود.
علی (علیه السلام) پیدا شد...
طنین صدای زهرا در نزدیکی مدخل خانه بلند شد... این ناله استغاثه او بود...! ».
💎 حدیث دیگری از «مقاتل ابن عطیّة» (اهل سنت ) در کتاب الامامة و السیاسة :
او در این کتاب چنین می نویسد:
ان ابابکر بعد ما اخذ البیعة لنفسه من الناس بالارهاب و السیف و القوّة ارسل عمر، و قنفذاً و جماعة الی دار علیّ و فاطمه (علیه السلام) و جمع عمر الحطب علی دار فاطمه و احرق باب الدار!...[۲]
🔹 «هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه (علیها السلام) فرستاد، و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد...
و در ذیل این روایت تعبیرات دیگری است که قلم از بیان آن عاجز است.
👈 نتیجه: آیا با این همه مدارک روشن که عموماً از منابع خودشان نقل شده است باز هم می گویند «افسانه شهادت...! »
انصاف کجاست؟!
به یقین هر کس این بحث کوتاه و مستند به مدارک روشن رابخواند می فهمد بعد از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) چه غوغائی برپا شد، و برای نیل به حکومت و خلافت چهها کردند، و این اتمام حجّت الهیّه برای همه آزاد اندیشان دور از تعصّب است، چرا که ما از خودمان چیزی ننوشتیم، هرچه نوشتیم از منابع مورد قبول خود آنهاست.
#فاطمیه
📖 [۱]عبدالفتاح عبدالمقصود، علی بن ابی طالب: ۴/۲۷۶-۲۷۷.
📖 [۲]کتاب الامامة و الخلافة، ص ۱۶۰ و ۱۶۱، تألیف مقاتل بن عطیّة که با مقدّمه ای از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، مؤسّسة البلاغ.
۱.۶k
۰۲ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.