به یغما می برد طرار چشمت کاروانم را

.
بـه یغـمـا می بـرد طــرّار چشـمـت ، کــاروانـم را
تـهی گـشـتم ز خود ، چـون برد پیـدا و نهـانم را

نگاهت بس که سنگین است، من کوهی ز آوارم
بگیـر از چـشـم هـای خسـته، ایـن بـار گـرانـم را

نمیدانم سر صبح است یا وقت غروب، ای وای
شــدم غـــرق تمــاشـای تـو ، گـم کــردم زمــانـم

صـدایم کـن ، به آهنگ کلامت سخت محتـاجم
مگـر هـم صحبـتی با دوسـت بگشـاید  زبانم را

مـن آن ابـرم ، کـه از شـوق تـمــنـای تـو لبـریـزم
فرو می ریـزم و عشق تو مـی گیـرد جـهـانـم را

بباغ عشق و شیدایی، من آن مرغ خوش اقبالم
که بـر زیبـا تـریـن شـمـشـاد ، بـستـم آشـیـانم را

مکـانم را نمیـداند کـسی جز عشق ، چون گفتم
که از عـطـر نفـس هـای تـو ، دریـابـد نشـانـم را

بیـا گـل بـاش ، تا پـروانـه جـان بر تـو بنـشـینـد
پرسـتو بـاش و زیبـا کـن ، فـضــای آسـمــانـم را
💜
دیدگاه ها (۰)

تیراندازی در بیمارستان منوجان (استان کرمان) سه مجروح برجاگذا...

کنار گذاشتن پروتکل های چرت و من دراوردی تشریفاتی و استقبال د...

#قبل_ازدواج🎎  راز ازدواج موفق چیست ؟ ⇦میتوانید بعضی از عیب ه...

در #ابتدای_رابطه ارزش يك فرد در زندگي ما بسيار بالاست. هميشه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط