رفتم

رفتم
نخواست که بمونم
صدایم نکرد
نگفت : نرو، برگرد !
و من رفتم !
رفتم به سوی تنهایی
و انتظار شنیدن صدای او
که بگوید دوستت دارم برگرد . . .💔
دیدگاه ها (۰)

گاهی زانوهایت می شود تمام دنیایی که داری ! آنها را در آغوش م...

گاهی نه آشنا درد را می فهمد نه حتی صمیمی ترین دوست گاهی باید...

به نام خدائی که هستی را با مرگ دوستی را یک رنگ زندگی را با ر...

دنیا ارزانی آدمهایش فقط من باشم و تو ، دو فنجان چای به ضمیمه...

کجا برم منی که عشق رو کنار تو شناختمکجا برم وقتی تو رویام آی...

هنوز ......هنوز در سینه تیر میکشد جای خالی ات دور شدی و به خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط