من هیچوقت بلد نبودم جوری رفتار کنم که هر روز بیشتر دوست

‌مـن هیچوقت بلد نبودم جوری رفتار کنم که هر روز بیشتر دوستم داشته باشـے بلد نبودم دلتنگی ام را قایم کنم پشتِ نقابِ بی تفاوتـے هیچ وقت نشد بگویی دوستت دارم و مـن در جوابت فقط بگویم: مرسی! همیشه‌ی خدا موقعِ دیدنت برقِ خوشحالی در چشم هایم حالِ دلم را فریاد میزد انگار دستِ دلم برای تو رو شده بود! مـن همیشه میترسیدم از نداشتنِ تو، میترسیدم از اینکه یک روزی نباشی و مـن بدونِ تو زندگی کردن را یاد بگیرم قبول! مـن خیلی چیزها را بلد نبودم اما دوست داشتنت را که خوب بلد بودم، نبودم؟💔
دیدگاه ها (۲)

🙏

باید باهات حرف بزنم...دستم و گرفت و نشوندم روی مبل، گفت : چر...

‌‏انه احس اللیله کلش باردهمدری من ریح الشمالمدری چی روحی لحض...

آنـه احـتاجیتڪم شـمـس وهـویٓ ومـای...وٲنـا اتمنیتڪم تبـقون و...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

قَـهـرِمــآن تکپآرتی V سیرک خالی از آدم ها شده بود سرد و...

لایو جیمین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط