p17
p17
ویو آنا
کای:میتونم بیشتر آشنا شیم؟
آنا:ببخشید ولی من.....
کای:خوب میتونیم برقصیم؟
میخواستم بگم نه که جونگ کوک رو دیدم که بدجوری گرم صحبت بود.^از همه بدتر یه عالمه دختر هم کنارش بودن.
ابرویی بالا انداختم و زیر لب گفتم:اره آقای جئون ببین چی دارم واسط.
برگشتم و با کمی عشوه گفتم:آره منم از نشستن زیاد خسته شدم.
کای:این آهنگ خوبه بریم برقصیم؟
آنا:اهوم.
کای دستش رو اورد جلو منم با کمی عشوه دستش رو گرفتمو کشیدتم بردتم وسط که دستش رو گذاشت روی کمرم و اون یکی دستش رو توی دستم گذاشتم.
منم دستم رو گذاشتم روی شونش.
که شروع به رقصیدن کردیم.
بعضی افراد هم پیشمون بودن و میرقصیدن و این استرسم رو کمتر کرده بود.
گرم رقصیدن بودم که دیدم کسی اطرافمون نیست و فقط منو کای وسط بودیم.احمیتی ندادم و به رقصیدن ادامه دادم که دستم بدجکری کشیده شد و دنبال خودش میکشید.
انقدر محکم میکشید که اصلا وقطع نکردم ببینم این کدوم خری؟
"ویو جونگ کوک"
داشتم با تهیونگ و جیمین حرف میزدم که دوست دختراشون اومده بودن و داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو چشمای تهیونگ گشاد شده بود.
دستم رو جلوی چشماش تکون دادم و گفتم:هوی چته؟
که تهیونگ به جیمین اشاره کرد که جیمین زیر لب یه چیزی گفت ولی شنیدم.
جیمین:وای پشمام قراره هممون زنده به گور بشیم. بسم...
نگاه دوتاشون به پشتم بودن که صدای یه عالمه نفر که داشتن با خنده میگفتن چه زوج قشنگینو دست میزدن واسشون.
برگشتمو دیدم که با دیدن اون دونفر خون جلو چشممو گرفت.
گرم رقصیدن بودن که دیدم دست کای روی کمرشههههه.
دیگه نتونستم تحمل کنم و با عجله رفتم جلو و دست آنا رو کشیدم.
ادامه دارد.....
پارت بعد اصماتتتت
۱۵لایک
فعلا
ویو آنا
کای:میتونم بیشتر آشنا شیم؟
آنا:ببخشید ولی من.....
کای:خوب میتونیم برقصیم؟
میخواستم بگم نه که جونگ کوک رو دیدم که بدجوری گرم صحبت بود.^از همه بدتر یه عالمه دختر هم کنارش بودن.
ابرویی بالا انداختم و زیر لب گفتم:اره آقای جئون ببین چی دارم واسط.
برگشتم و با کمی عشوه گفتم:آره منم از نشستن زیاد خسته شدم.
کای:این آهنگ خوبه بریم برقصیم؟
آنا:اهوم.
کای دستش رو اورد جلو منم با کمی عشوه دستش رو گرفتمو کشیدتم بردتم وسط که دستش رو گذاشت روی کمرم و اون یکی دستش رو توی دستم گذاشتم.
منم دستم رو گذاشتم روی شونش.
که شروع به رقصیدن کردیم.
بعضی افراد هم پیشمون بودن و میرقصیدن و این استرسم رو کمتر کرده بود.
گرم رقصیدن بودم که دیدم کسی اطرافمون نیست و فقط منو کای وسط بودیم.احمیتی ندادم و به رقصیدن ادامه دادم که دستم بدجکری کشیده شد و دنبال خودش میکشید.
انقدر محکم میکشید که اصلا وقطع نکردم ببینم این کدوم خری؟
"ویو جونگ کوک"
داشتم با تهیونگ و جیمین حرف میزدم که دوست دختراشون اومده بودن و داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو چشمای تهیونگ گشاد شده بود.
دستم رو جلوی چشماش تکون دادم و گفتم:هوی چته؟
که تهیونگ به جیمین اشاره کرد که جیمین زیر لب یه چیزی گفت ولی شنیدم.
جیمین:وای پشمام قراره هممون زنده به گور بشیم. بسم...
نگاه دوتاشون به پشتم بودن که صدای یه عالمه نفر که داشتن با خنده میگفتن چه زوج قشنگینو دست میزدن واسشون.
برگشتمو دیدم که با دیدن اون دونفر خون جلو چشممو گرفت.
گرم رقصیدن بودن که دیدم دست کای روی کمرشههههه.
دیگه نتونستم تحمل کنم و با عجله رفتم جلو و دست آنا رو کشیدم.
ادامه دارد.....
پارت بعد اصماتتتت
۱۵لایک
فعلا
۴.۵k
۲۹ بهمن ۱۴۰۳
