دلنوشته ی خودم....
دلنوشته ی خودم....
حاضرم تمام دنیا را با دستانم تقدیم دلتنگی هایم کنم.... حاضرم نباشم و در دنیای تلخ نبودن ها غرق شوم اما در آخرین لحظه ی عمرم اجازه ی دیدنت را داشته باشم...... نمیدانم چرا انقدر دلتنگ و پر هیاهو ام.... نمیدانم چگونه داد بزنم تا گوش دنیا کر شود و تسلیم حال بدم شود.... تا زانو بزند و طلب بخشش کند از این بنده ی پر از سکوووووت.... شاید دلتنگی هایم برایت شبیه رفتن های همیشگی نیست..... همه ی رفتن ها فراموش میشود اما دلتنگی هایم تیغیست بر روی دل مچاله شده ام..... امشب عجیب دلم برایت تنگ است.... نمیخواهم بعد از خواندنش حالت را بد کنم..... تنها بعد از خواندش لبخند بزن.... همین دلتنگیم را کم میکند.....
❤ 😔 😘
N
حاضرم تمام دنیا را با دستانم تقدیم دلتنگی هایم کنم.... حاضرم نباشم و در دنیای تلخ نبودن ها غرق شوم اما در آخرین لحظه ی عمرم اجازه ی دیدنت را داشته باشم...... نمیدانم چرا انقدر دلتنگ و پر هیاهو ام.... نمیدانم چگونه داد بزنم تا گوش دنیا کر شود و تسلیم حال بدم شود.... تا زانو بزند و طلب بخشش کند از این بنده ی پر از سکوووووت.... شاید دلتنگی هایم برایت شبیه رفتن های همیشگی نیست..... همه ی رفتن ها فراموش میشود اما دلتنگی هایم تیغیست بر روی دل مچاله شده ام..... امشب عجیب دلم برایت تنگ است.... نمیخواهم بعد از خواندنش حالت را بد کنم..... تنها بعد از خواندش لبخند بزن.... همین دلتنگیم را کم میکند.....
❤ 😔 😘
N
۵.۸k
۰۸ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.