جانا به غریبستان

جانا به غریبستان

چندین به چه می‌مانی؟


بازآ تو از این غربت

تا چند پریشانی؟


#مولانا
دیدگاه ها (۱)

تا در تو نَظر کردم رُسوایِ جَهان گشتمآری هَمه رسواییاول زِ ن...

شادا بهار که دست مرا گرفته نمی‌دانم به کجا می‌برد شادا من که...

ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺮِ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺻﺪ بلا، ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮﺩﺭ بلائی ﺑﯿﻨﻤﺖ، ﮔﺮﺩﻡ بلا...

دردِ دِل باکَس نِمی گویَم به غِیر از یارِ خویشکُشته را بِنگر...

ای شب تو به روزگار من می مانیای ابر سیاه توهم ز اینحالت زار ...

دوستت می دارمتو به زندگی می مانیبه بوییدنِ عطر یک نامهپیش از...

از مسلخ خود به چشم تو پناه آوردم ای اغوش آغشته به نور پرواز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط