با من صنما دل یک دله کن
با من صنما ، دل یک دله کن
گر سر ننهم ، آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت ، یک سلسله کن
سی پاره به کف ، در چله شدی
سی پاره منم ، ترک چله کن
مجهول مرو ، با غول مرو
زنهار سفر با قافله کن
ای مطرب دل ، زان نغمه خوش
این مغز مرا ، پر مشغله کن
ای زهره و مه ، زان شعله رو
دو چشم مرا ، دو مشعله کن
ای موسی جان شبان شدهای
بر طور برو ، ترک گله کن
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو
در دست طویل ، پا آبله کن
تکیه گه تو ، حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را ، یله کن
فرعون هوا ، چون شد حیوان
در گردن او رو ، زنگله کن
مولانا
گر سر ننهم ، آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت ، یک سلسله کن
سی پاره به کف ، در چله شدی
سی پاره منم ، ترک چله کن
مجهول مرو ، با غول مرو
زنهار سفر با قافله کن
ای مطرب دل ، زان نغمه خوش
این مغز مرا ، پر مشغله کن
ای زهره و مه ، زان شعله رو
دو چشم مرا ، دو مشعله کن
ای موسی جان شبان شدهای
بر طور برو ، ترک گله کن
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو
در دست طویل ، پا آبله کن
تکیه گه تو ، حق شد نه عصا
انداز عصا و آن را ، یله کن
فرعون هوا ، چون شد حیوان
در گردن او رو ، زنگله کن
مولانا
- ۲.۰k
- ۲۰ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط