به حباب نگران لب یک رود قسم
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم میگذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند.
لحظه ها عریانند
به تن لحظه ی خود،جامه ی اندوه مپوشان هرگز
زندگی ذره کاهیست، کهکوهش کردیم
زندگی نام نکوییست، کهخوارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ور نه هر خار و خسی
زندگی کرده بسی
زندگی تجربه ی تلخ فراوان دارد
دو سه تاکوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این
فرصت کم؟
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم میگذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند.
لحظه ها عریانند
به تن لحظه ی خود،جامه ی اندوه مپوشان هرگز
زندگی ذره کاهیست، کهکوهش کردیم
زندگی نام نکوییست، کهخوارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ور نه هر خار و خسی
زندگی کرده بسی
زندگی تجربه ی تلخ فراوان دارد
دو سه تاکوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این
فرصت کم؟
۱.۱k
۲۳ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.