می خواستم زن زندگی ات باشم

می خواستم زن زندگی ات باشم...
زنی که پیشبند ببندد.سیب زمینی ها را سرخ کند.
زنی که دستش فقط در خانه ی تو بسوزد.
و لک عادت ماهانه اش
بر ملافه های خانه ی تو بیفتد.

میخواستم زن زندگی ات باشم...
زنی که لنگه گوشواره اش را در خانه ی تو گم کند.
و صبح های زود ، بوی لاک قرمزش ،در خواب تو بپیچد.

میخواستم زنی باشم که اکثر مریضی های عمرش،صدقه سر زن بودن در خانه ی تو باشد.(دیسک کمر...ضعف زانو).
و با اینکه خسته است
برایت چای دم کند.
و وقتی بلیز بی آستین می پوشد
حواسش باشد که پرده های خانه ات افتاده باشند.

می خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم.و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک.
من
با تک تک سلول هایم ، می خواستم زن زندگی ات باشم..

#سبا_جزایری
دیدگاه ها (۳)

نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. م...

من و خیلی از دخترها ، جز دختران معمولی هستیم.برای ما از اول ...

عاقد گفت عروس خانوم وکیلم؟گفتند عروس رفته گل بچینه. دوباره پ...

بعله

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

قول میدهم چیزی که از آنِ من و تو باشد دوباره باز میگردد.خنده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط